۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

پاسخهای من به پرسشهای علیرضا

سلام .

دوست عزیزمان علیرضا پرسشهایی را مطرح کرده اند و از همه ی خوانندگان وبلاگشان خواسته اند که به این پرسشها پاسخ دهند .

کلیت این پرسشها مربوط به ابهامات سیاسی موجود کشور است . اینکه چرا رهبر از ا.ن دفاع می کند و چرا رفسنجانی را می خواهند حذف کنند و آیا جدا اختلافی بین ا.ن و رهبر بوجود آمده یا نه .

به نظر من ا.ن هویتی مستقل از رهبر ندارد . یعنی او را نمی توان با سایر روسای جمهورمان مقایسه کرد . در گذشته ( بغیر از رجایی ) هر کس که رییس جمهور شد شخصیتی در حد رهبر یک جریان سیاسی را داشت . بنی صدر , رفسنجانی و خاتمی و حتی خود خامنه ای . اما ا.ن همانطور که همواره ثابت شده است به هیچ وجه در قواره ی یک چهره ی عادی و رده پایین سیاسی هم نیست چه رسد به ریاست قوه ی مجریه و عالی ترین مقام اجرایی کشوری مثل ایران . همانگونه که بسیاری گفته اند ( از جمله آقای خورشیدی پدر داماد ا.ن ) پروژه ی رییس جمهور شدن وی از سال 81 کلید خورد که به ناگاه شهردار تهران شد و با حمایتهای بی دریغ سپاه تمامی طرحهایی که سالها با کارشکنی های سپاه معلق مانده بود بوسیله ی خود سپاه به پایان رسید و هفته ای یکبار در اتاقش را باز می گذاشت و به تمامی درخواستهای قانونی و غیر قانونی شهروندان پاسخ مثبت می داد و چه و چه تا در انتخابات مرده و بی روح 84 با شرایطی مشکوک رییس جمهور شد . تمامی شرایط موجود حکایت از آن داشت ا.ن دست نشانده ی یک جریان بسیار توانا و تمامیت خواه است . در سالهای بعد به وضوح مشخص شد که این جریان بوسیله ی خود رهبر هدایت می شود و هدفش تضمین قدرت بی پایان رهبر و دور کردن هر تهدیدی از آن است . برای آنکه تا پایان عمر در آرامش و با خیال راحت حکم براند .

در این میانه به ناگاه آقا سید مجتبی هم به این فکر افتاد که می توان از این موقعیت برای موروثی کردن رهبری استفاده کرد پس دست به کار شد . او هم چاره ی کار را در ا.ن می دید . پس هدفها به این شکل تثبیت شدند :

1 ) تثبیت همیشگی رهبری خامنه ای .

2 ) جانشینی پسر دوم وی پس مرگ یا از کار افتادگی او .

3 ) مادام العمر کردن ریاست جمهوری ا.ن تا تضمین کننده ی دستیابی به دو هدف بالا باشد .

حذف رفسنجانی از عرصه ی قدرت هم به همین اهداف بالا باز می گردد . او که زمانی مقتدر ترین فرد ایران محسوب می شد هم اکنون جنگ قدرت را به تمامی به رهبر باخته اما هنوز هم تهدیدی جدی محسوب می شود .

در رابطه با اختلاف میان رهبر و ا.ن من نمی توانم اظهار نظر قاطعی داشته باشم , چون سخت معتقد بودم که جریان مشایی یک نمایش بیش نیست . صرف نظر از آنچه که در این مورد , قبل و بعد از دستور رهبری اتفاق افتاد بروز جنگ قدرت مابین حوزه های مختلف قدرت حتمی است . چون قدرت بسیار وسوسه انگیز و در نتیجه رقابت زا است . اگر دو جناح یا دو حزب باشند رقابت بین آنها خواهد بود . زمانی که مثل امروز یک جناح کلا از صحنه خذف شد آن وقت رقابت به درون جناح حاکم وارد می شود , همانی که در 4 سال گذشته اتفاق افتاد و به حذف جریان اصولگرای مخالف احمدی نژاد از صحنه ی تصمیم گیری و قدرت منجر شد . پس این رقابت که از هر واقعیتی در مورد سیاست واقعی تر است باز هم درونی تر شده و بین همان طیف موافقان ا.ن در خوهد گرفت . خواه امروز باشد , خواه زمانی در آینده .

در رابطه با دستگیری موسوی و خاتمی و شاید هم کروبی باید گفت که به احتمال زیاد این اتفاق خواهد افتاد . نظام در ماههای اخیر ثابت کرده که اعتقادش به نیروی های سرکوب گرش بیش از آن است که مصلحت اندیشی وعاقبت نگری داشته باشد . خیالشان راحت است که با این نیروها اعتراضات را سرکوب و سپس با عوام فریبی های مرسومشان جامعه ار آرام خواهند کرد که به نظر چنداان عملی نمی رسد و فقط شعله ی اعتراضات را فروزان تر و حرکات را خشن تر خواهد کرد .

در مورد آن که چرا روسیه رها نمی کند ایران را باید گفت که تا منافع هست چرا شقایق را رها کنند ؟ هر چه ایران منزوی تر و بحران زده تر شود باجهای سنگین تری به چین و رسیه خواهد داد . پس هستند تا انتهای خط .

انگلستان به دلیل بلوکه کردن 1.6 میلیارد دلار آقا سید مجتبی منفور است .

در رابطه با ابطحی و عطریانفر هم در چند پست گذشته نظراتم را بیان کرده ام .

شاید من در حدی نباشم که بتوانم نظرات درست و منطقی در باب شرایط سیاسی امروز ایران داشته باشم اما دوست داشتم به خواسته ی دوست جدیدم علیرضا عمل کرده باشم .

شما هم نظراتتان را با ما و سایرین در میان بگذارید .

ایمیل من :

ashkan.paarty@gmail.com

۱ نظر:

ناشناس گفت...

ashkan jan
mamnon babat javab haie ke ferestadi.vali hameye inha be nazar man zaher ghaziyeh ast va man fekr mikonam asl ghazaya chiz digari bashad va agr in bashad ke shoma eshareh kardi pas fatehe jomhori eslami khandeh ast
dorod ba to
Alireza
http://alirezawebneveshte.blogspot.com/2009/08/blog-post_05.html