۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه

عدالت برای همه


این مطلب زیبا را از سایت فلسفه بخوانید :

امروز این نوشتۀ علی مطهری را می‌خواندم که به رئیس قوۀ قضاییه نوشته بود. او از رئیس قوۀ قضاییه خواسته بود که قاتل مرحوم شهید محسن روح‌الامینی را معرفی کند. اگر قاتل فلان و فلان را معرفی کردند، قاتل این یکی را هم معرفی می‌کنند! اما پیش از هرچیز خوب است از این آقا پرسیده شود، چرا فقط او؟ چون پدرش «از خدمتگزاران به حکومت» بوده است؟ یا چون «بدجوری» به فتل رسیده است؟ یا چون خلاف «عدالت» بوده است؟ یا چون خلاف «دین» بوده است؟ یا چون او پسر «خوبی» بوده است؟ کدام یک؟ در این ۳۰ سال نه، در این چندسال نه، در این چندماه نه، در همین چندروز چند جنازه به همین صورت تحویل داده شده است؟ چرا نمی‌خواهید قاتلان آنان نیز معرفی شوند؟ مگر در «نظام» شما، در «دین» شما، در «اندیشۀ» شما انسانها برابر نیستند؟ مگر «حق» و «عدالت» معنای یکسانی برای همه ندارد؟

از قضای پروردگار جوانی بی‌گناه و دلیر، اما از خاندانی معتبر، به شهادت رسید تا گواهی باشد بر بی‌عدالتی «دستگاه بگیر و ببند» (ما نه نیروی انتظامی داریم، نه قوۀ قضاییه یا دادگستری، این چیزها متعلق به ممالک راقیه است که ما بی‌خودی نام اینها را برداشته‌ایم و برای خودمان ترجمه کرده‌ایم) «نظام» خود «مقدس» خواندۀ کشور ما. اول انقلاب رسم بود که می‌گفتند شبها وقتی بیرون می‌روی، مواظب باش، چون این بسیجی‌ها که تفنگ دارند، «اول می‌زنند، بعد می‌پرسند». طولی نکشید که باز بیشتر معلوم شد، آن وقت گفتند: «اول می‌کُشند، بعد می‌پرسند». در تمامی این سالها کم نبوده‌اند کسانی که با همین رویه‌ها به زندان رفته‌اند، شکنجه شده‌اند، به قتل رسیده‌اند، یا ناگزیر از مهاجرت از کشور شده‌اند، در ماجراهای سال ۶۰ کم نبودند عابران بی‌اعتنایی که در تظاهراتهای خیابانی دستگیر شدند و به سه سوت اعدام شدند. می‌خواهید بدانید یکی از آنها که بود؟ یکی از آنها فرزند مرحوم دکتر جواد حدیدی، استاد زبان فرانسه و رئیس دانشکدۀ ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، بود. پسر دبیرستانی او در یکی از همان روزهای شلوغ از دبیرستان ابن یمین به خانه برمی‌گشت که ربوده شد و دیگر به خانه برنگشت. پدرش تا آمده بود بداند که پسرکش کجاست، جنازه‌اش را به او داده بودند. دکتر حدیدی دیگر نتوانست در مشهد زندگی کند، خود را بازنشسته کرد و به تهران آمد. او چند سال پیش از بیماری سرطان درگذشت، در حالی که سالها داغ فرزندش را بر دل داشت. از این ماتمها بسیار است. باشد تا روزی که گورها گشوده شوند و سخن بگویند. به کدام گناه؟

آن روزها بسیاری شاید می‌گفتند، «جنگ است»، «حکومت تازه‌کار است»، و «گروهها مقصرند»، و .... اما امروز چطور؟ بعد از سی سال چگونه است که ما هنوز «حق تظاهرات، حق اجتماع، حق سخنرانی، حق انتخاب نداریم؟». چه چیزی یا چه کسی این همه حق به حاکمان ما داده است که برای ما هیچ حقوقی قائل نباشند؟ هر وقت خواستند بگیرند، هروقت خواستند رها کنند، هرچه خواستند با هرکس بکنند، و تازه مسؤولیت هیچ چیز را هم به گردن نگیرند؟ آیا از مردم شرم می‌کنید و از خدا شرم نمی‌کنید؟

واقعیت این است که بعد از سی سال هنوز در آغاز راهیم. ما نه تنها هرآنچه را به واسطۀ نظام قدیم و پیشرفت مدنی تاریخی به دست آورد بودیم، از دست داده‌ایم، بلکه صدسال نیز به عقب بازگشته‌ایم، ما تازه باید برگردیم به «مشروطه». تازه باید شعار «قانون» سر دهیم، و خواستار تأسیس «عدلیه» شویم. آیا خنده‌دار نیست که ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که مراجع دینی و متدینانش نگران کنار هم نشستن و صحبت دختران و پسران در دانشگاه و کوچه خیابان‌اند، اما هیچ وقت نمی‌پرسند چگونه مردان خشن نظامی دستگاههای امنیتی حق دارند زنان و دختران جوان را دستگیر کنند و با خود به جاهایی ببرند که هیچ زنی در آنجا نیست، مگر خود زندانی؟ چگونه است که گرفتن دست دختری نامحرم جرم است و گناه، اما سیلی زدن و لگد زدن و حتی تجاوز به او مباح، وقتی گزمگان و شحنگان حکومت چنین کنند؟ چگونه است که آنان این همه نگران توهین به فلان و فلان‌اند، اما مردم باید هرروز این همه توهین از فلان و فلان بشنوند؟ و دم برنیاورند. آیا این همه غیر از این است که حاکمان ما هیچ حقی برای مردم قائل نیستند، تا جایی که آنان افرادی تک و تنها و محروم از قدرت باشند؟ آنان فقط وقتی به مردم سر فرود خواهند آورد که مردم را قوی ببینند. اما کجاست آنجایی که مردم می‌توانند قدرت خود را نشان دهند؟


منبع :

http://www.fallosafah.org/

بهشت زهرا در تسخیر امواج سبز




سلام

قرار بود که مردم تهران امروز به مناسبت چهلمین روز قتل ندا آقا سلطان بر سر مزار او و برخی از مقتولین حوادث اخیر حاضر شوند . گزارش اتفاقات بهشت زهرا را اینجا بخوانید :

گزارش لحظه‌به‌لحظه از بهشت زهرا:

ورود کروبی به بهشت زهرا و محاصره وی

به گزارش خبرگزاری فرانسه از قول شاهدان عینی، مهدی کروبی امروز به هنگام ورود به بهشت زهرا با محاصره مأموران روبه‌رو شده‌است. بنا بر این خبر سوگواران حاضر در این گورستان نیز به سوی مأموران محاصره‌کننده کروبی سنگ پرتاب می‌کنند.

میرحسین موسوی نیز، امروز پنج‌شنبه دقایقی پس از ورود به گورستان بهشت زهرای تهران توسط نیروهای دولتی با اِعمال زور، از این محل اخراج شد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه آقای موسوی، از کاندیداهای معترض انتخاباتی، موفق شده‌بود از اتوموبیل خود پیاده شده و خود را به سنگ مزار ندا آقاسلطان برساند.
ولی به او اجازه تلاوت آیات قرآن داده نشد و پلیس ضد شورش با محاصره آقای موسوی وی را به اتوموبیلش بازگرداندند.

صدها نفر در محل حضور دارند که در حدود ۴۰ نفر از ّآن‌ها از بامداد امروز با نمادهای سبز بر سر مزار ندا حضور داشتند

به گفته شاهدان عینی، چند صد نفر از سوگواران حاضر شعار «یا حسین میرحسین» سر دادند که با ضرب و شتم نیروهای دولتی مواجه شدند. بنا به گزارش‌های دریافتی صدها نفر در محل حضور دارند که در حدود ۴۰ نفر از ّآن‌ها از بامداد امروز با نمادهای سبز بر سر مزار ندا حضور داشتند.

بنا بر گزارش‌ها به هنگام برخورد نیروهای دولتی با میرحسین موسوی، سوگواران حاضر، نیز اتوموبیل موسوی را محاصره کردند تا مانع اخراج او از محل شوند. نیروهای مسلح سپس با اعمال فشار به جمعیت سعی در متفرق کردن آن‌ها داشتند. اتوموبیل میرحسین موسوی در همین حال از محل خارج شد.
خبرهای دریافتی هم‌چنین از بازداشت تعدادی از سوگواران حکایت دارد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه تعداد نیروهای مسلح دولتی که در بهشت زهرا مستقر هستند بیش از ۱۵۰ نفر است.

امروز به مناسبت روز چهلم کشته شدن ندا آقاسلطان گروهی از معترضان در گورستان بهشت زهرا گرد هم آمده‌اند.
مهدی کروبی، دو نامزد معترض به نتیجه انتخابات و مادر ندا نیز قرار است امروز در بهشت زهرا بر سر مزار کشته‌شدگان حوادث اخیر یابند.

بیشتر کشته‌شدگان سرکوب‌های پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در گورستان ‏بهشت زهرا به خاک سپرده شده‌اند

شاهدان عینی می‌گویند که تمرکز استقرار نیروهای انتظامی به‌ویژه در اطراف گور ندا آقاسلطان است.
ندا آقاسلطان دختری بود که روز شنبه ۳۰ خرداد در طی سرکوب شدید اعتراضات خیابانی توسط نیروهای دولتی در منطقه کارگر شمالی به ضرب گلوله کشته شد.

تصاویر صحنه مرگ ندا که با تلفن همراه ضبط شد او را به نماد معترضان بدل کرده‌است.

بازداشت دو فیلم‌ساز
به گزارش تارنمای میدان زنان، دو تن از فیلم‌سازان ایرانی، مهناز محمدی و جعفر پناهی، در بهشت زهرا بازداشت شده‌اند.

این دو فیلمساز، صبح امروز برای گل گذاشتن بر سر مزار جانباختگان وقایع اخیر به بهشت زهرا رفته بودند که حدود ساعت ۲ بعد از ظهر، بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. هنوز هویت بازداشت‌کنندگان مشخص نشده‌است.

جعفر پناهی، فیلمساز معتبری است که تاکنون برای فیلم‌های متعدد خود از جمله «آفساید»، «بادکنک سفید»، «آینه» و ... جوایز بسیاری را از آن خود کرده‌است.

مهناز محمدی، فعال حقوق زنان نیز سال‌هاست به عنوان مستندساز فعالیت می‌کند. مستند «زنان بدون سایه» از برجسته‌ترین کارهای اوست که به خاطر آن در ایران و خارج از ایران جوایز زیادی دریافت کرده‌است. وی اخیرا به همراه رخشان بنی اعتماد، مستند «ما نیمی از جمعیت ایران هستیم» را درباره مطالبات زنان در انتخابات ریاست جمهوری ساخته‌است.

مراسم امروز بهشت زهرا در ادامه یک رشته حرکت‌های اعتراضی علیه نتایج اعلام شده انتخابات و سرکوب‌های پس از آن برگزار می‌شود.

دو نامزد ‏اصلاح‌طلب انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران ‏طی چند نوبت از وزارت کشور جمهوری اسلامی ‏تقاضای مجوز برای برگزاری تجمع کرده بودند که هر ‏بار با مخالفت مقامات روبرو شد. .

منبع :

http://zamaaneh.com/news/2009/07/print_post_9916.html

فیل و آهو , مقاله ای از مسعود بهنود











این هم یک مقاله ی بسیار جالب از مسعود بهنود که اگر چه که چند روز قبل منتشر شده اما چون مربوط به یک بحث تاریخی است بیات نشده .

فیل و آهو

قراردادهاي گلستان و ترکمنچاي بود يا جنگ هاي ايران و روس، داغ جدا شدن بخش بزرگي از شمال غربي کشور بود يا غرور و بدرفتاري روس ها و بلاهايي که در دو مقطع بر سر آذربايجاني ها و خراساني ها آوردند، شايد هم رفتار پرتبختر امثال گريبايدوف و قلي اف بود، يا فقط همسايگي و آن وصيتنامه پطر که مي خواست سربازانش پاي خود را در آب هاي گرم خليج فارس بگذارند. روزگاري پي ير ترودو نخست وزير کانادا با اشاره به همسايگي شان با امريکا گفته بود فقط ما درد همخوابگي فيل و آهو را مي دانيم.

واقع اينکه تا 30 سال پيش که امريکا وارد جغرافياي سياسي ايران شد و شيطان بزرگ شد، اين روس و انگليس بودند که چنان زخم شان با جان و تن ها آشنا بود که ايراني ها دو قرن دنبال سومي مي گشتند که بلکه از دست اين دو نجات شان دهد. گاه سر در پي آلمان بودند و گاه فرانسه، در زمان هايي عثماني بود و بالاخره امريکا.

تاريخ ديپلماسي ايران از زماني که از ابهام افسانه بيرون آمده در اين چالش خلاصه بوده است؛ يعني بعد از کشته شدن آقامحمدخان قاجار که داشت نقشه ايران را در شمال غرب کش مي داد تا برخلاف نظر پطر، ايراني ها به بندر پوتي برسند.

و در تمام اين دوران ترس از انگليسي ها دروني بوده و به افسانه هايي آميخته که گاه خود انگليسي ها بادش مي دادند و نانش را مي خوردند. آنان اگر قائم مقام و اميرکبير و تيمورتاش را هم به قتل رساندند باري به دست شاهان ايران بود، گاهي در مراسم عزاداري کشتگان خود شرکت هم کردند. اما روس ها خشن تر و شفاف تر عمل کردند. و به جز دو دوره جنگ با عباس ميرزا، در موقعيت هاي مختلف صاف در سينه ايراني ها ايستادند. پس چه عجب اگر در آغاز قرن بيستم هنوز باشند کساني که وقتي سخن از روس ها مي رود، کهير مي زنند. هنوز زنان سالخورده خراساني زنده اند که فرداي سوم شهريور 1320 پدران و برادران شان از ترس بلشويک ها آنها را به غار و زيرزميني بردند و محبوس کردند؛ عملاً زنده به گور. مي گويند هنوز اثر گلوله هاي توپ شان به گنبد طلا هست. و هنوز آن تکه خالي است در گنبد امام رضا که کندند و بردند.

اين ترس از روس که روزگاري موجب جدال هاي وسيع بين روسوفيل ها و انگلوفيل ها در صحنه سياست داخلي هم شده بود که دولت مي بردند و مي آوردند، تنها کوتاه زماني ريخت آن هم به روزگار انقلاب کبير و روي کار آمدن لنين بود که امثال ملک الشعرا و نيما دل بسته حکومت شورايي و لنين شدند. و دنباله همين خط رسيد به حزب توده و دل بستن اکثر هنرمندان و روشنفکران به آرمانخواهي هايي که دير نماند.

تا بداني اين نگراني و فوبيا چه اندازه پايدار است، کافي است سرگذشت سه تن از باکفايت ترين رجال ايران به ياد آورده شود که تنها و تنها گناه شان اين بود که زبان روسي مي دانستند.

تيمورتاش وقتي در 55 سالگي به دستور رضاشاه به آن سبعيت کشته شد به گفته دوست و دشمن از باکفايت ترين رجال ايران بود که از عهده دفاع از حقوق کشور در سخت ترين موقعيت ها برمي آمد. بعد از اينکه انگليسي ها به جهت مذاکرات نفت قصد انهدامش را کردند و مقاله يي در تايمز لندن چاپ شد که به منزله صدور فرمان اعدام وي بود، از فکر اينکه يکي از همکلاسانش در زمان تحصيل در سن پترزبورگ غکه به خدمت لنين درآمده و کميسر تجارت خارجي شده بودف دارد براي وساطت به تهران مي آيد، رضاشاه دستور مرگش را صادر کرد.

امان الله خان ضياءالدوله هم درس خوانده روسيه بود و به هوش و استعدادي که داشت تا مقام بالاترين افسر ايراني قزاقخانه جلو رفت. براي آنکه تن به تسليم به خارجي ندهد در کنسولگري انگليس در تبريز در همان محرم سياه خود را کشت. در اين هنگام فرزند 10ساله اش در سن پترزبورگ در يک پانسيون بود. اين فرزند نام پدر جوانمرگ خود گرفت، و شد امان الله جهانباني و سپهبد ارتش نوين، اما نه او و نه فرزندانش با همه هوش و استعداد و دانشي که داشتند در دستگاه سلطنت محرم نشدند. اين دو تا.

سومي احمد ميرفندرسکي بود؛ يک ديپلمات واقعي. در دوران آخرين پادشاه تا بالاترين مقام ها در دستگاه ديپلماسي هم رفت اما چنان که پيرانه سر در گفت وگويي بلند با احمد احرار روزنامه نگار بازگفته است همواره شاه و ساواک به او بدگمان بودند.

اما به همين وسواس ها، به چنين بدگماني هاي گاه بي دليل و سوءظن هاي گاه بيمارگونه، ايراني ها توانستند گربه را در کنار يک فيل بخوابانند؛ فيلي که 70 سال بزرگ ترين زرادخانه جهان را داشت و يکي از دو ابرقدرت جهاني بود. در اين فاصله هرگز به اندازه اين چند سال بي احتياطي نشده بود. پس امروز اگر کساني نگرانند، نگراني شان تنها به سقوط دم

به دم توپولف ها، به بازي تلخ روس ها با نيروگاه بوشهر نيست، از منافعي طولاني تر مي ترسند.

منبع :

http://www.etemaad.ir/Released/88-05-05/260.htm#153252


دخالتهای مخرب دولت و ورشکستگی بزرگترین خودروساز خاورمیانه










دخالتهای مخرب دولت و ورشکستگی بزرگترین خودروساز خاورمیانه

نجم الدین مدیر عامل جدید ایران خودرو بزرگ ترین خودروساز خاور میانه در پی افشای مشکلات مالی حاد این شرکت در روزهای اخیر , در مراسم معارفه ی خود 7 راهکار برای زنده نگهداشتن ایران خودرو ارایه داد که حاوی نکات دردآوری است . بر پایه ی این راهکارها تمامی برنامه ریزیها و هزینه های چند صد میلیاردی که از جیب مردم انجام شده بود تا ایران خودرو یک کمپانی جهانی تولید خودرو شود تعطیل شده و به باد فراموشی سپرده می شود . تمامی شرکتهای اقماری ایران خودرو ( نظیر قطعه سازان و شرکتهای خدماتی و . . . ) واگذار یا تعطیل می شوند و سرمایه گذاریهای جدید متوقف می شود و هزینه ها کاهش می یابند ( اخراج پرسنل ) و از همه مهم تر تولید تمامی خودروهای این کمپانی بجز خودروهای کارخانه ی پژو ( 206 , 405 و پارس ) کلا تعطیل می شود . یعنی روا و ال 90 و ویتارا و بنز و رانا و سمند سورن و بقیه متوقف می شوند و فقط سه خودروی یاد شده از پژو تولید خواهند شد . نکته ی دیگری که در این میان خودنمایی می کند دخالتهای بی جا و غیر مسوولانه ای است که سیاستمداران بر اساس منافع شخصی و جناحی شان در این کارخانه می کرده اند و باعث شده اند که میلیاردها تومان سرمایه و سالها صرف وقت و کار شبانه روزی برای توسعه ی هرچه بیشتر این مجموعه کلا نابود شده و امروز ایران خودرو راه حل زنده ماندن خود را در تبدیل شدن به شعبه ای از پژو جستوجو کند . صادرات غیر اقتصادی و زیان ده به کشورهایی مانند سوریه و بلاروس و . . . که با قیمتهای بیش از حد پایین و با پرداختهای شش ماهه انجام می شد , احداث کارخانه های تولید خودرو در کشورهایی مثل ونزوئلا و سنگال و چین و آذربایجان و سوریه و الجزایر و مصر و بلاروس که به هیچ وجه صرفه و صلاح اقتصادی نداشته و فقط با هدف جذب این کشورها به سمت دولت نهم ایران انجام شده بخشی از مجموعه سیاستهایی بوده که دولت به ایران خودرو تحمیل کرده است . نکته ی آزار دهنده آن است که کمپانی ایران خودرو باید فشار تمامی این هزینه ها را بر گرده ی خریدار مظلوم و بی پناه داخلی بیاورد تا بتواند سرپا بایستد که آورد و سرانجام هم نتوانست بایستد و این شد که شد .

تیشه ها به ریشه ی این مملکت خورد طی این سالها و عجبا که هنوز سرپا هستیم . پس عمر تبر به دستان تمدید شد تا بیشتر بزنند .

اگر می خواهید سخنان نجم الدین را کاملتر بخوانید شرح 2 صفحه ای آن در روزنامه ی اعتماد اینجاست :

http://www.etemaad.ir/Released/88-05-08/150.htm#153756

۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

سخنی با دوستان










سلام

چند روز پیش مطلبی تحت عنوان طرح یک پیشنهاد هم از طریق وبلاگ منتشر شد و هم از طریق ایمیل برایتان ارسال شد . پیشنهاد کرده بودم که در روز تحلیف ا.ن با فرستادن بالون های سبز به آسمان اعتراض و نارضایتی مان را اعلام کنیم و به ا.ن نشان دهیم که رییس جمهور ما نیست .

متاسفانه هیچ خبری حاکی از آنکه کسی حتی سری به تایید تکان داده باشد نرسید . به همین خاطر به فکر افتادم که دوباره یادآوری کنم . به فکر باشید و به دوستانتان هم خبر دهید و یا اگر احساس می کنید که این کار اشتباه یا بی فایده و ارزش است دستی به کیبورد برده و با یک ایمیل کوتاه یا یک کامنت در وبلاگ نظرتان را اعلام کنید .

به خاطر داشته باشید که انفعال 30 ساله ی ما کار را به اینجا کشانده و اگر نبود همین اعتراضات چند روز پس از انتخابات هم اکنون از دیدگاه تمام مردم جهان ا.ن یعنی ایران و ایرانی یعنی تروریست , همانطور که در 4 سال گذشته بود .

منتظر نظرات ارزشمند شما هستم .

اشکان

!!! نوای مظلومیت یک مخترع دولتی



یکی از مطالب روز 5 مرداد ماه وبلاگ به انتشار کتابی تحت عنوان : اتاق امن اختصاص داشت که با همکاری : موسی مظلوم , محمود احمدی نژاد و علی اکبر محرابیان (وزیر صنایع ) منتشر شده بوده و اخیرا در دادگاه حکم ثبت اختراع و کلیه ی حقوق قانونی آن که به این 3 نفر تعلق داشته باطل و به شاکی پرونده تعلق گرفنه است .

اگر مطلب یاد شده را نخوانده اید این آدرسش :

http://ashkan-paarty.blogspot.com/2009/07/blog-post_2405.html

جوابیه و دردنامه ی آقای موسی مظلوم در دفاع از اختراع سلب اختیار شده شان در سایت ایرنا منتشر شده است که در زیر می آید . ادبیات و دلایل ایشان جالب توجه است . ضمنا کوچکترین نامی از رییس جمهور برده نمی شود که این هم کمی جای بحث دارد.

مظلوم:

به همراه آقاي محرابيان،بيش از 2 سال در توليد اتاق امن کار کرديم .

دکتر موسي مظلوم در پاسخ به حکم صادره از سوي دادگاه عليه خود و علي اکبر محرابيان اعلام کرد:کاري که بنده و آقاي محرابيان انجام داديم، فرآيند کامل توليد يک اتاق امن را در طول بيش از دو سال به انجام رسانده‌ايم.

به گزارش ايرنا دکتر موسي مظلوم که نويسنده 28 مقاله معتبر بين المللي در کنفرانس ها و مجلات علمي ISI و علمي و پژوهشي است، گفت: مطالب برخي رسانه ها مبني بر محکوميت شخصي اينجانب و علي اکبر محرابيان در زمينه اختراع اتاق امن با واقعيت تطبيق ندارد.

استاد مهندسي عمران دانشگاه شهيد رجايي تهران گفت: اسناد و مدارک علمي و معتبر اختراع مقاوم سازي بافت هاي فرسوده در برابر زلزله (اتاق امن) به تدريج براي اطلاع افکار عمومي منتشر خواهد شد و آنچه در برخي رسانه هاي همگاني منتشر شد، صحت ندارد.

وي تصريح کرد: وکيل ما به دليل تغيير محل وکالت نتوانسته است ارتباط مناسبي با دادگاه برقرار کند و اسناد و مدارک مستند خود را به موقع به دادگاه ارائه کند.

مظلوم گفت: همين دادگاه دو سال پيش در بررسي ادعاي شاکي ديگري در زمينه اختراع اتاق امن در سال 86 راي به نفع بنده و آقاي محرابيان داده است و صحت کارکرد و مالکيت اختراع طرح را به نفع ما تاييد کرده است اما هرگز حکم مثبت دادگاه به نفع ما در رسانه هاي همگاني منتشر نشد.

وي افزود: بنده و آقاي محرابيان هيچيک انتفاع شخصي از ثبت اختراع خود با عنوان"مقاوم سازي بافت فرسوده در برابر زلزله" نداشته ايم، بلکه به جهت نيازسنجي اي که در شرايط زلزله بم در سال 82 در کشور وجود داشت، با اختراع يک سازه مقاوم علمي و بومي گامي ارزنده در جهت کمک به مردم برداشتيم که به اين تلاش نيز افتخار مي کنيم.

وي ضمن انتقاد از نحوه انعکاس حکم دادگاه و نوع برخورد رسانه هاي همگاني با يک کار آکادميک علمي که ماحصل سال‌ها تلاش بنده و آقاي محرابيان بوده است، گفت: بنده يک استاد دانشگاه هستم که بارها در نشست هاي علمي شرکت کرده ام و مقاله هايم در نشريه هاي بين المللي منتشر شده است. اين طرح را نيز به خاطر مردم کشورم طراحي و اجرا کرده ام و انتظار چنين برخوردي را نداشتم.

استاد دانشگاه شهيد رجايي افزود: نحوه انتشار حکم دادگاه به گونه اي بود که گويي بنده و يا آقاي محرابيان مرتکب خلاف شخصي شده ايم در حالي که دادگاه با راي خود صرفا "حق ثبت اختراع" را لغو کرده و نه محکوميت فردي و يا چيز ديگري که آن هم در مراجع بالاتر قضايي

قابل پيگيري است.

وي گفت: من 22 سال از عمرم را در رشته مهندسي عمران در دانشگاه ها و بخش هاي مختلف اجرايي کشور تلاش کرده ام و خدمات فراواني را در اين زمينه به کشور داشته ام.

مظلوم افزود: کاري که بنده و آقاي محرابيان انجام داديم فرآيند کامل توليد يک اتاق امن را در طول بيش از دو سال به انجام رسانده ايم.

وي تصريح کرد: طرح ما به طور کامل مراحل نيازسنجي، ايده پردازي، توليد محصول نمونه (شامل ايجاد دانش فني و مختصات علمي طرح)، توسعه فناوري بدست آمده ساخت انبوه و عرضه به نيازمندان را انجام داده و اکنون اين طرح در برخي ساختمان هاي فرسوده براي ايمني ساکنان آن به هنگام زلزله نصب شده است.

دکتر مظلوم ادامه داد: يک کتاب عمومي براي آگاهي اقشار مختلف جامعه منتشر شده است و نقشه هاي اجرايي طرح اتاق امن و مقاوم سازي بافت هاي فرسوده در برابر زلزله نيز به طور کامل در آن شرح داده شده که هموطنان مي توانند پس از مطالعه اين کتاب و استفاده

از نقشه هاي پيوست آن، با بکار بستن ابتکاراتي که در اين کتاب مطرح شده است از جان خود و عزيزانشان در برابر زلزله محافظت کنند.

وي گفت: اين اختراع با توجه به اسناد مستند علمي و چاپ هشت مقاله معتبر بين المللي

که در اين زمينه وجود دارد طرحي نيست که بتوان با يک ايده ساده يا غيرکارشناسانه آن را تخطئه کرد.

وي افزود: مقاله هاي مربوط به اين اختراع در اجلاس هاي بين المللي چون اجلاس"عملکرد

سازه هاي ايمن در ساختمان هاي بلند در حال تخريب در دسامبر 2005 در استراليا"، اجلاس طراحي مفهومي سازه هاي ايمن و ا يده اتاق امن در آگوست سال 2005 در سنگاپور، اجلاس طراحي جزييات سازه امن از نظر ساختماني در استراليا در سال 2005 و اجلاس روش جديد حفظ جان انسان ها در ساختمان هاي قديمي در برابر زلزله در سپتامبر 2005 در تبريز مطرح شده و مورد توجه شرکت کنندگان در اين اجلاس ها قرار گرفته است.

منبع خبر :

http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=608645

کاریکاتور امروز نیک آهنگ کوثر

























: منبع

گوانتانوموی کهریزک و رافت اسلامی رهبر فرزانه






سلام

در تنها پست دیروز نوشتم که همه چیز نظام تکراری و ناکارآمد و خسته کننده شده , از جمله حرکات تبلیغی اش . دستگیر کردن افراد بدون حتی تفهیم اتهام به ایشان و خانواده هاشان و کشف مواد مخدر و یا اسلحه و غیره در منزل یا محل کار متهم , آنهم 10 روز پس از بازداشت سوژه ی بسیار نخ نمایی شده است .

ساده ترین و ابتدایی ترین حقوق انسانی و اجتماعی فرد را سلب کرده و پس از اذیت و آزار و شکنجه و دادگاه و حبس و وثیقه های چند 10 میلیونی و ریختن آبرو و چه و چه این حقوق سلب شده را به صورت قطره چکانی با بوق و کرنا و منت فراوان به او باز می گردانند .

مطلب زیر را در مورد تعطیلی گوانتاناموی دولت اسلامی به فرموده ی رهبر فرزانه از سایت روز آنلاین بخوانید :


بعد از ده ها قربانی دستور تعطیلی گوانتاناموی ایران صادر شد

بازداشتگاه کهریزک در شرایطی به دستور آیت الله خامنه ای تعطیل می شود، که هر روز اخبار تازه ای از اتفاقات موحشی که در این زندان غیرقانونی روی داده، به گوش می رسد. به گفته کاظم جلالی، سخنگوی کمیته ویژه پیگیری بازداشت‌شدگان اخیر در مجلس، بازداشتگاه کهریزک به علت "استاندارد نبودن" و نداشتن شرایط لازم برای حفظ حقوق بازداشت‌شدگان تعطیل شده است؛ این در حالیست که تاکنون به این سوال پاسخ داده نشده است که این بازداشتگاه زیر نظر چه سازمان یا نهادی بوده و چه کسی در قبال جنایت های صورت گرفته در این بازداشتگاه مخوف پاسخگو است.

سوله ای در توابع شهر ری

بازداشتگاه کهریزک متشکل از چند سوله است که در شهرسنگ، از توابع شهرری استان تهران قرار دارد و حدود سال ۱۳۸۰ برای اولین بار در عملیاتی موسوم به "جزیره" با هدف پاکسازی منطقه خاک سفید تهران مورد بهره برداری قرار گرفت. پس از انتصاب سردار رادان به فرماندهی تهران بزرگ، این بازداشتگاه که در سطحی پایین تر از زمین قرار دارد و امکان هواخوری برای زندانیان وجود ندارد برای نگهداری و شکنجه بازداشت‌شدگان طرح ارتقای امنیت اجتماعی و به طور مشخص طرح اراذل و اوباش استفاده می شد.

در سالهای گذشته بازداشتگاه کهریزک به محل جمع آوری معتادان و آن طور که مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی می گفتند، اراذل و اوباش، تبدیل شده بود اما پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد بسیاری از بازداشت شدگان به این بازداشتگاه سوله ای که فاقد هرگونه امکانات اولیه بهداشتی و رفاهی است منتقل شدند. بر اساس گزارش ها و گفته های شاهدان عینی بازداشت شدگان در بدو ورود به این بازداشتگاه به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و روزهای متوالی بدون غذا نگهداری شده اند. همچنین گزارش شده است که در این بازداشتگاه مخوف برای شکنجه زندانیان بدن‌ها را خیس می‌کنند و بعد با شلنگ و سیم، بازداشت‌شده‌ها را کتک می‌زنند تا درد تا عمق جان آنها نفوذ کند.

شکنجه های سردار رادان

سایت موج آزادی به نقل از شاهدان عینی گزارش داده است : در یک سوله‌ 200 متری بدون وجود دستگاههای تهویه‌ هوا، چندین معتاد کراکی که امیدی به زنده ماندن آنها نیست و بدن‌هایشان کرم گرفته، دراز به دراز بر روی زمین افتاده‌اند؛ و در کنار آنها، بازداشت شدگان نگهداری می‌شوند. بازداشت‌شده‌ها حدود 100 نفرند که به این محیط غیر بهداشتی با هوای نامطبوع منتقل شده‌اند. آنها صف می کشند تا بتوانند از زیر در، ولو برای دقیقه‌ای از هوای بیرون تنفس کنند.

به گفته بازداشتی های تازه آزاد شده از کهریزک، هر روز صبح سردار رادان به این محل سرکشی می‌کند و خود شخصا هر روز چند نفر از بازداشت شدگان را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار می‌دهد. بهترین ابزار شکنجه در دست رادان، شلنگ است. وقتی صبح هر روز صدای هلیکوپتر می‌آید، بچه‌ها به خود می‌لرزند و می‌فهمند که رادان آمده است.

بر اساس همین گزارش یکی از بازداشتی‌ها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بینایی خود را از دست داد؛ ولی با این وجود شکنجه‌گران کهریزک او را از این محل غیر بهداشتی خارج نکردند. دو روز قبل از آزادی، بازداشت‌شدگان به اوین منتقل می‌شوند و فردی که بینایی خود را از دست داده بود، در اتوبوسی که به سمت اوین در حرکت بود، بر روی پای یکی دیگر از بازداشت شدگان جان سپرد.

محمد کامرانی و محسن روح الامینی دو جوانی هستند که در این بازداشتگاه به شدت شکنجه شده و بر اساس گزارش ها زیر شکنجه جان خود را از دست داده اند. هر دوی آنهابه گواهی پزشک و خانواده شان آثار شکنجه بر جسمشان نمایان بوده و دچار بیماری عفونی نیز شده بودند. اما قاضی مرتضوی دادستان تهران اعلام کرده است که این دو جوان از قبل بیماری مننژیت داشته اند. این درحالیست که وزیر بهداشت شیوع بیماریهای عفونی در بازداشتگاه ها را تایید کرده است. پایگاه اینترنتی امیرکبیر تعداد بازداشت شدگان منتقل شده به کهریزک را 140 نفر عنوان کرده است اما هنوز مشخص نیست تاکنون چه تعداد در این بازداشتگاه بوده و چه تعداد جان خود را در این بازداشتگاه از دست داده اند.

مشاهدات یک شاهد عینی

رضا یاوری که در بازداشتگاه کهریزک زندانی بوده پس از آزادی از این بازداشتگاه به عنوان گوانتاناموی ایران یاد کرده است. او که به گفته خود روز 18 تیر بازداشت شده بود در وبلاگش نوشته است که حدود 200 نفر در این بازداشتگاه بوده اند و تمام در و دیوار این سوله ها خونی بود.

رضا یاوری که به دلیل وحشت از بازداشت مجدد با اسم مستعار می نویسد، توضیح داده است که: "اصلا جا نبود که بشینی تمام در و دیوار خون بود تو این اوضاع و احوال کسانی که تو اتاق بودند شروع به گریه و زاری و ناله کردن و گفتن یک نفر مرده. صدا از ته اتاق میومد ولی همه به هم چسبیده بودیم و نمیتونستیم تکون بخوریم. نگهبانای لباس شخصی اومدن تو و لامپارو شکوندن در تاریکی مطلق شروع کردن زدن. هر کی جلو دستشون بود میزدن نیم ساعت حسابی کتک زدن. چند نفر از شدت کتک خوردن به کما رفتن شاید هم مردن. بعدش چند تا چراغ قوه روشن کردن وانداختند تو صورت ما ها گفتند اگه صداتون دراد این باتوم ها رو میکنیم.. باورم نمیشد. فکر میکردم دارم کابوس میبینم صادق که انگار ارشدشون بود جنازه اون کسی رو که مرده بود رو برداشت و تکیه جنازه رو داد به دیور چراغ قوه رو انداخت رو صورتش گفت ما حکم کشتن شما رو داریم و... گفت شما محاربه هستید. میدونید محاربه یعنی چی. یه نفر از اون جلو که پسری بود حدود 16. 17 سال سن داشت گردنش رو گرفت به اینا بگو محاربه یعنی چی! گفت نمیدونم. گفت غلط کردی ندونی ! شروع کرد به زدنش گفت بگو. بگو بگو. اونقدر زدش که از حال رفت. میگفت یعنی شیطان. یعنی خطا کار. انقدر زدش که چند نفر شدیدا اعتراض کردن. که اونها هم در حد مرگ کتک خوردن

بر اساس گزارش این شاهد عینی به بازداشت شدگان گفته بودند که از مسواک و توالت خبری نیست و باید در همان سوله ها رفع حاجت نمایند."

رضا یاوری خبر از کشته شدن 4 نفر در سوله ای که بوده داده و نوشته است: "هیچ آدم سالمی بین ما نبود و همه خون یا رو صورتشون لخته زده بود مثل من. یا چشمشون باد کرده بود مثل من. یا مثل خیلیا دست پاشون شکسته بود. به دلیل تاریکی مطلق من خیلی ها را نتونستم ببینم وقتی که در رو باز میکردند با دیدن نور چشممون شدیدا احساس ناراحتی عجیبی میکرد. فردای اون روز و روزهای دیگه رو به بدنرین شکل که توضیحش زمان بسیار میخواهد گذروندیم. به ما برای اینکه از گرسنگی نمیریم هر روز که نمیدانیم شب بود یا روز بود ! یک گونی ته مانده غذا که آن را با اشتیاق میخوردیم به ما میدانند. که داخلش تکه های نان. سبزی. برنج بود میدادند. که شخصی بین ما بود بنام دکتر زارع که میگفت یک پزشک است و مسئول تقسیم غذا بود. من ایشان و تعداد زیادی از هم بندانمان را که چند روز بود فقط صدای آنها را میشندم از صدا میشناختم تا اینکه بعد از چند روز صادق آمد و چند لامپ با خود آورد و ما را بعد از چند روز به محوطه کمپ برد."

بر اساس نوشته یاوری آنها را برای این از سوله خارج کرده بودند که کثافت ها و مدفوع خود را بیرون بریزند.

به گفته این شاهد عینی مرتضی سلحشور، مراد آقاسی، محسن انتظامی، رضا فتاحی، حسن شاپوری و میلاد فاقد فامیلی در این بازداشتگاه جان سپرده اند. رضا یاوری در نوشته دیگری به اسامی چند تن از زندانیانی که در بازداشتگاه کهریزک بوده اند اشاره کرده است. بر اساس نوشته او "اسدالله زارع، حمید لولاگر، افشین اسمی ـ که به گفته یاوری اوضاع جسمی مساعدی نداشت ـ احسان شبستری، احمد نیکخواه، رضا عنایت، امین عزیزی ـ که به گفته خودش از پرسنل نیروی انتظامی بوده ـ حمید رضوانی، هومن احمدی که 18و 19 ساله بوده و به گفته یاوری از همه سیاسی تر و اصلا نترسیده بود ومیگفت اگر آزاد شوم بازدر تظاهراتها شرکت میکنم و وقتی او را میزدند میگفت یا حسین میر حسین، در کهریزک زندانی بوده اند."

یاوری همچنین خبر از زندانی بودن شخصی "مهم" در کهریزک داده و نوشته: "یه شخص مهم دیگه ای هم که آدم پا به سنی بود و فیزیک چهرش مثل آدم سیاسی ها و مسئولان بود که خودش رو معرفی نکرد و روز سوم چهارم اومدن بردنش. واقعا بهش نمیومد که اهل تظاهرات و اینا باشه و با هیچکس هم بحث نمیکرد. لباس شخصی های داخل زندان هم زیاد نمیزدنش."

هیچ کس مسولیت نمی پذیرد

خبر دستور تعطیلی این بازداشتگاه مخوف در حالی اعلام شده است که پس از کشته شدن محسن روح الامینی در زیر شکنجه، نمایندگان مجلس خواهان بازدید از زندانها و بازداشتگاهها شدند. با اعلام تعطیلی بازداشتگاه کهریزک بازدید از این بازداشتگاه نیز منتفی شده است. در حالیکه اخبار شکنجه و شهادت بازداشت شدگان در این بازداشتگاه تاثر و نگرانی شدید افکار عمومی را برانگیخته است اما مسولان امر تنها به اعلام خبر تعطیلی آن اکتفا کرده و تاکنون درباره جنایت های صورت گرفته در آن سکوت اختیار کرده اند و هیچ نهاد و مقامی، مسولیت این بازداشتگاه و جنایات آن را بر عهده نگرفته است. علی مطهری، نماینده مجلس شورای اسلامی در این خصوص گفته است: مهم تر از تعطیلی بازداشتگاه کهریزک شناسایی و معرفی افراد مقصر در مرگ زندانیان حوادث اخیر است.

خبرگزاری مهر به نقل از این نماینده مجلس گزارش داده است که اگر صرفا به تعطیلی یک بازداشتگاه بسنده شود، مجددا افراد مزبور به کار خودشان در جاهای دیگر ادامه می دهند و چیزی عوض نمی شود.

داریوش قنبری، سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس نیز به پارلمان نیوز گفته است: این بازداشتگاه در حد یک انبار است و به شکل غیر قانونی افراد در آن نگهداری می‌شوند. وی با اشاره به گزارش مطرح شده در فراکسیون درمورد این بازداشتگاه گفته است:متاسفانه افراد بسیاری در حال حاضر در این بازداشتگاه نگهداری می‌شوندکه به دلیل کمبود امکانات اولیه بهداشتی بیماریهای متعددی از جمله بیماری‌های عفونی شایع شده و افراد مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند.

قنبری تصریح کرد:رهبر انقلاب هم پس از اطلاع از وضعیت اسفبار این بازداشتگاه دستور بستن آن را داده‌اند که امیدواریم این بازداشتگاه تعطیل و زندانی‌ها به جای بهتری منتقل شوند.

بازداشتگاه کهریزک دومین بازداشتگاه غیرقانونی است که طی سالهای اخیر پس از افشای شکنجه ها و جنایات صورت گرفته در آن تعطیل می شود. پیش از این در پرونده وبلاگ نویسان و سایت های اینتر نتی نیز پس از آزادی بازداشت شدگان مشخص شد آنها در بازداشتگاهی غیر قانونی در خیابان کتابی نگهداری می شدند. آن بازداشتگاه نیز که در لیست بازداشتگاههای رسمی کشور نبود و رئیس قوه قضائیه به گفته خودش از وجود آن بی اطلاع بود، به دستور شاهرودی تعطیل شده است. هر دو این بازداشتگاهها توسط حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی ایجاد شده بودند.

اسامی زندانیان کهریزک

از سوی دیگر پایگاه اینترنتی امیرکبیر لیستی 14 نفری را منتشر کرده که در این بازداشتگاه زندانی بوده و به زندان اوین منتقل شده اند. بر اساس این گزارش اسامی عینا از روی صحبت های یکی از مامورین زندان اوین که نام های بازداشت شدگان را اعلام کرده، نوشته شده است.

لیست اسامی خوانده شده که به نوشته سایت امیرکبیر به سختی از فایل صوتی نوشته شده واحتمالا در ثبت اسم ها در زندان و یا گفتن اسامی اشتباه رخ داده، به شرح زیر است:

[نام پدر بلافاصله بعد از نام و نام خانوادگی شخص نوشته شده]

1. داود منصوری اسماعیل

2. بهزاد انصاری پور نصرالله

3. حامد زندی فر امام حسین

4. علی داور علی عزیز

5. مهرداد نوایی امیر حسین

6. سامان گنجی داود

7. فرامرز مفاخری احمد

8. هادی روشن دل محمود

9. حافظ محتاج بهروز

10. بهمن امیدوار حسن

11. امید رسولی کوبنده اصغر

12. محمد حسن رشیدی نیا عباس

13. حافظ سلطانی حسین

14. کریم آرش توفیق

15. بابک زینالی کریم

16. محمد کامرانی علی

17. مشیر هاشمی محمدرضا

18. علیرضا شیخ سبزرودی بهرام

19. عبدالرضا کرمی نوری محمد علی

20. محمود رجب نژاد علی

21. مسلم عبدی کریم

22. پیمان شهنایی شهبد

23. مشکات جعفری محمود

24. اسحاق رضایی امام علی

25. محمد صادق لو منصور

26. امید میر امینی داود

27. مصطفی موسوی سید جعفر

28. نادر نجفی ایوب

29. محسن محمدی لهراسب

30. محمد فرخی یگانه عبدالحسین

31. حمیدرضا متوسلیان امین

32. محمود آقا بالا زاده مسعود

33. مرتضی سهرابی علی محمد

34. سید حسین بنی هاشمی اله رحم

35. نادر احمدی بیژن

36. محمد کمیل ضیاء الدین

37. سیاوش یوسف راهی امان الله

38. شهرام صادقی فرامرز

39. ارژنگ صادقی حمید

40. مجتبی رفیعی مسعود

41. عماد یگانه محمود

42. نادر عمره عباس علی

43. اکبر طاهری محمد علی

44. محمد محمد پور حیدر

45. حسین باغبان ولی الله

46. اکبر عنایتی قیاس

47. مهرداد نادم جبار

48. عمران میر امینی داود

49. علی دلیریان حسین

50. علی جلیل وند محسن

51. علی نجاری عرض الله

52. شهرام کردستانچی بهرام

53. مهرزاد حقی پور علی

54. بهداد عباسی کمال

55. حمید نادری محمد باقر

56. یوسف امامی عبدالله

57. سجاد نوری محمد آبادی عباس

58. شاهرخ شمس افشار علی

59. رحیم ترابی علی

60. محسن قندانی محمد

61. محمد کیانی خدارحم

62. عرفان نظری احمد

63. قاسم رنجبر مهربد

64. رضا احمدی وجیه الله

65. احمد زمان پور محمد

66. حامد نادری غلام رضا

67. بردیا رضایی عباس

68. وهاب غفاری محمد علی

69. سعید گردعلی محمد نوش

70. هادی فرزین طالب

71. سجاد ایاذی محمد

72. شهرام زحمتکش علی

73. محمد گل محمدی اسماعیل

74. مجید عابدی حسن. صادق مروتی محمد

75. مسعود بیات محمد رضا

76. محمد مهدی روشناسان محمد حسن

77. آریا رنجبر شریف

78. علیرضا اصفهانی رضا

79. اشکان اسماعیلی حسین

80. پیمان کارگر مصطفی

81. علیرضا چامپلاغی محمد حسین

82. مهدی شاپوری عباس

83. امیر اصغری صادق

84. مازیار زاغی مسلم

85. علی بخشایش مجید

86. رضا توکلی غلامحسین

87. حسین اصفهانی نعمت اله

88. طاها زینالی قنبر

89. علی اکبر خوش اخلاق حسین

90. مسعود علیزاده اسحاق

91. هومن رجبی احمد

92. سجاد علیزاده ابراهیم

93. بهنام رضایی محمد

94. قاسم اکبری ایرج

95. صابر معصومی محمد حسین

96. مجتبی صادقی محمد باقر

97. حمید رضا کمالی اکبر

98. ساعد ملک زاده علی

99. مهدی پهلوان زمان

100. غلامرضا طاووسی ابولقاسم

101. فرهاد پاسداری رحیم الله

102. مسعود ابراهیمی امیر

103. میرزا علی اکبری فضل اله

104. علیرضا اردلان فریدون

105. مهدی بهمن زاده بهمن

106. امید کاظمی علیرضا

107. امید آغک پور کریم

108. حامد دبتنی غلامحسین

109. علی ولی زاده یداله

110. جواد قربانی عبدالحمد

111. محسن دهقانی عبداله

112. کیوان ظفر بخش جهانبخش

113. سید میلاد حسینی سید داود

114. رضا ذوقی عزیز

115. فرید ابراهیم زاده عزیز

116. حسین امامی کاظم

117. مرتضی بنایی تراب

118. سید اشکان خراسانی سید مهدی

119. رضا فاضلی حسن

120. علیرضا حسینیان محسن

121. وحید وکیلی زکریا

122. علی شمس الدینی محمد

123. شاهین فتحی ابراهیم

124. مهرداد گنجی عبداله

125. سید مهدی شریفی محمد

126. نیما وزیری رحمت اله

127. سامان مکفی حمید رضا

128. جعفر حسین نژاد محرم

129. مجید رحیمی اسلامی محمدرضا

130. رضا ابراهیم زاده علی

131. روح الله شکری ستار

132. حمید حجار خواه غلامرضا

133. محسن صیادی اصفهانی

134. محسن عسگرپور احمد

135. وحید قربانی نژاد محمدرضا

136. احمد بلوچی عبدالحمید

137. سعید شکوری پرویز

138. روح اله برزگر گلچنی سلیمان

139. حامد فولادی محمد علی

140. سید احمد رویانی سید جواد

141. مرتضی محمدی حبیب اله


منبع :

www.roozonline.com