۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

ما صادر کردیم یا شما ؟










































































سلام

از آغازین روزهای انقلاب 57 تمامی مبانی تشکیل حکومت از نظامهای کمونیستی الگو برداری شدند . با نگاهی به ظاهر سیستم سیاسی و حکومتی کشور همه جا نشانه های کمونیسم را می دیدید .

همه به هم برادر و خواهر می گفتند , لباسها و سر و وضع ساده و ترجیحا ژولیده و ژنده مرسوم شد, گردن ثروتمندان را می شکستند , قدم به قدم در خیابانها به ایست و بازرسی برمی خوردید , جاسوس بازی و فضولی در کار و زندگی سایرین به شدت در میان مردم رواج داده شد و دهها مورد دیگر که همگی نشانه های حکومتهای کمونیستی بودند .

اما یکی از بارزترین ویژگیهای نظامهای کمونیستی که در جمهوری اسلامی ایران هم نمود ویژه ی داشت تصمیم قطعی برای صدور انقلاب به جهان بود . یعنی نظامی که هنوز مشخص نبود بتواند خودش را سر پا نگه دارد می خواست تمام دنیا را مشابه خود کند و مدیریت کل جهان را به عهده بگیرد و اینها همگی از این قاعده سرچشمه می گرفتند که نظام , نوجوانی نوپا بود , خام و بی تجربه .

در سالهای بعد که انقلاب به زمینهای سفتی برخورد کرد ایده ی صدور انقلاب به دنیا به بوته ی فراموشی سپرده شد . به این معنی که کوران حوادث اندکی پختگی سیاسی به نظام داد تا بفهمد که باید کلاه خودش را بچسبد . این بود تا آنکه کودکی نابالغ به نام ا.ن به هر تقدیر در سرزمین گل و بلبل به قدرت رسید و باز هم فیلش یاد هندوستان کرد که ما باید دنیا را مدیریت کنیم .

از سال 84 به این طرف آمار افسانه ای درآمد نفت ایران می توانست با همه ی ضعفها و اشتباهات و حماقتها و کجرویهای دولت باز هم یک روند رو به رشد را برایمان به ارمغان بیاورد که متاسفانه ایده ی کودکانه ی اداره ی دنیا و صدور انقلاب ولایی به کل جهان کار را برعکس کرد . در آمد نفت که سوخت و تمام شد بماند , صندوق ذخیره ی ارزی هم صندوقچه ای متروک تبدیل شد , خالی و فراموش شده .

آمار هزینه های دولت در کشورهای دیگر دنیا هرگز منتشر نشده و شاید در آینده هم نشود . اما از نشانه هایی جزیی می توان به ابعاد فاجعه آمیز کلیت آن پی برد .

نیازی به ذکر مصادیق نیست که به شما ثابت کنم این فرایند جز ضررهای افسانه ای چیزی برای ما نداشته . بی آبرویی در دنیا و زیان مالی باور نکردنی . فقط ذکر یک نمونه شاید ابعاد فاجعه را تا حدی نمایان کند .

لیگ برتر فوتبال در کشور انگلستان هم اکنون بهترین و پولساز ترین لیگ فوتبال در دنیا است . این لیگ در فصل 2008-2009 میلادی ( فصل قبل ) رکورد درآمد زایی را شکست با مبلغ 1.5 میلیارد دلار درآمد .

چند ماه قبل یک کامیون از طریق مرز بازرگان وارد خاک ترکیه شد که معدل 18.5 میلیارد دلار پول نقد و شمش طلا حمل می کرد و دولت ترکیه از صدقه سری این هدیه ی الاهی دوران سخت بحران مالی دنیا را به سلامت سپری کرد .

( توضیحات کامل در مورد این فاجعه را از اینجا بخوانید )

1.5 میلیارد درآمد آن تشکیلات عظیم و آنهمه صرف وقت و برنامه ریزی عالی و مدیریت مدرن و چه و چه کجا ؟ یک قلم خروجی پول برای کمک به حزب الله لبنان ( احتمالا ) کجا ؟

آنچه که اهمیت بیشتر ی دارد این مسئله است که ببینیم نتیجه ی این هزینه های عجیب و غریب از جیب مردم مظلوم ایران چه بوده ؟ آیا انقلاب صادر شده ؟ آیا خامنه ای ولی امر مسلمین جهان شده ؟ آیا ا.ن رییس جمهور تمامی کشورهای مخالف آمریکا شده ؟

حالا مردم ایران اعتراض به این روند را آغاز کرده اند . بدون خشونت , بدون خونریزی ( از طرف مردم ) بدون ترور ( مثل سالهای اول دهه ی 60 ) بدون اعتصاب . فقط و فقط اعتراض می کنند . حال بازتاب این اعتراضات در دنیا دیدنی است . حمایت و همراهی بخش بزرگی از مردم دنیا دور از ذهن و باورنکردنی بوده است . راهپیمایی هایی که در حمایت از مردم ایران در نقاط مختلف دنیا برگزار شد گرچه که اغلب به دعوت ایرانیان خارج از کشور بود اما با حضور گسترده ی غیر ایرانی ها مزین شد . کنسرتهای بسیاری با نماد سبز جنبش ایران ( مثلا کنسرت u2 ) برگزار شد . شوی مد و لباس معتبر ایتالیا , گاتینونی با دستبندهای سبز و شعار : "ندا زنده است " اجرا شد , پیام های بسیاری از طرف بزرگان همه ی عرصه ها , ورزش و هنر و سیاست و فلسفه و غیره خطاب به مردم ایران با مضمون حمایت و همراهی منتشر شد که شما خواننده ی محترم بهتر از من می دانید .

یکی از جدیدترین این حمایتها حضور داوران جشنواره ی فیلم مونترال کاناداست که با شال گردن های سبز مقابل دوربینها ظاهر شدند و به طبع آنها تماشاگران مراسم افتتاحیه با نشانها و بادکنکهای سبز حمایت خود از مردم ایران را اعلام کردند و این پایان کار نیست و به قول خود اهالی نظام : " نهضت ادامه دارد "

حالا یک ذهن منصف و عاقل لازم است که قضاوت کند آیا ا.ن و خامنه ای انقلاب و مدیریتشان را صادر کرده اند یا ما جنبش سبزمان را ؟

آنها چه هزینه ای کرده اند و ما چه هزینه ای ؟ البته قبول دارم که ما تعداد زیادی از بهترین جوانان این مرز و بوم را از دست دادیم . چه آنهایی که کشته شدند و چه آنهایی که با شکنجه و تجاوز و سلول انفرادی و غیره روح و جسمشان نابود شده .

اما باز هم قابل قیاس نیست نتیجه ی این دو تلاش برای صادرات .

درایتی لازم است تا درک کنیم که برای صدور اندیشه مان صداقت لازم است , نه نیرنگ . تعقل لازم است , نه لمپنیسم و جاهل بازی . دوستی و محبت لازم است , نه قداره بندی و گردن کشی .

اما کجاست آن تعقل و ادراک ؟ کجاست چشم بینا و گوش شنوا ؟

۷ نظر:

matin گفت...

تا اندیشه پابرجاست ما جاودانه سبز می مانیم و روزی سبزی و طراوت اندیشه هایمان را به همگان نشان خواهمیم داد...به آن ها خواهیم چشاند که زیستن بدون ظلم و خودکامگی و با دوستی و صداقت چه طعم خوشی خواهد داشت...خوشحال شدم از آشنایی با وبلاگت و با نوشته ای که به حق حرف دل بود..

بهار گفت...

سلام دوست خوبم ممنونم كه به وبلاگ من سرزدي خيلي خوشحالم كردي شما رو به ليست وبلاگهاي خودم اضافه كردم

dariush گفت...

با درود
یکی از ساکنین امریکا میگفت یکی از شاگردان که میدید اموزگارش دیکتاتور شده و سخن تنها سخن اوست به همکلاسی ها پیشنهاد کرد بیاییم "ایرانی" شاید شگفت اور باشد که این سخن که کامل نیست و منظور مشخص نیست ولی برای دانش اموزان این مدرسه در امریکا ایرانی" فعل" شده و ان هم یعنی مبارزه بسبک ایرانی ها و او میگفت حالب است که این امریکایی ها که ریس حمهور خودشان را هم نمیشناسند راه مبارزه ایرانی را یاد گرفت اند و وازه ایرانی شده است فعل . این بار باید یاد بگیریم که انقلابات مایویستی و کوبا و میتنام بدر ایران نمیخورد شرایط و حامعه ایران نمیتواند انقلابهایی مسلحانه بمانند کوبا و ویتنام داشته باشد شاید در انزورگار ها اگر روشنفکران ما بیشتر روی اگاهی کار میکردند ما به این راه نمی افتادیم

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
مرد بارانی گفت...

سلام.ممنون از بابت کامنت زیبایی که گذاشتی.راستش اینکه الان کشور تبدیل به یک کشور با نوعی کمونیست جدید شده شکی درش نیست.به نکته های خوبی اشاره کردید و اینهم اضافه میکنم که رسانه ملی بدجوری در حال خیانت کردن به مردم هست و مردمی که در کویر رسانه ای بسر میبرند به راحتی خام این سخنان میشوند.مستحضر هستید که 2 ماهی هست کشورهای بزرگ و صنعتی اروپا همانند آلمان و فرانسه و همینطور ایالات متحده از رکود اقتصادی در اکثر زمینه ها خارج شده اند.هر چند بایستی این امر رو مدیون تزریق مالی بدانند ولی به هر حال تصمیم بزرگی بود که با مشور سایر کشور ها گرفته شد.حال آنکه حتی یک خط خبر در این مورد از رسانه ملی پخش نشد.و این نکته هم قابل تامل است که ا.ن در انتخاب وزیران خود با کودک 5 ساله مشورت میکند ولی از کسانی که موی خود را در وزارت خانه ها سپید کرده اند نه تنها سوالی نمیپرسد بلکه آنان را مخالف دولت و گاهی پیشرفت کشور و نظام قلمداد میکند.از حسن توجه شما ممنونم.راستش اونقدر در این چند ماهه بی خوابی و اعصاب خوردی داشتم که تو وبلاگم نمیتونم به این موضوع ها بپردازم و یکسری دلایل دیگه هم مزید بر علت شده اند ولی بطور جد پیگیر وقایع هستم و بر این باور سبز پایبند!بر حق و پیروز باشید.بازهم منتظر شما هستم

ashkan-paarty گفت...

سلام
آقایی به نام سهیل بشردوست روی پست " ما صادر کردیم یا شما ؟ " کامنتی گذاشته بودند که هم شان خودشان بود . من از بد و بیراه کسی که نمی شناسمش واهمه ای ندارم و تاثیری هم نمی گیرم . اما از آنجایی که فضای این وبلاگ فضای فکری من و ادبیات آن ادبیات خود من است نمی خواهم بازدید کننده ای که می آید با کلماتی مشابه آنچه که ایشان گفته اند مواجه شود . کامنتها با هر نظر و هر دیدگاهی در اینجا حفظ می شوند , اما ادبیاتشان اگر از شان انسانی دور بود با کمال شرمندگی حذف خواهند شد .

نواندیش سبز گفت...

انصافا یادداشت جالبی بود... واقعیت هایی که مدت هاست از چشم حاکمان کوردل این رژیم به فراموشی سپرده شده است و ایشان درون پیله مصنوعی خود ساخته شان پنهان شده اند و متاسفانه در سال های اخیر با حاکمیت لمپنیسم بر کشور ابروی ایران و ایرانی را بیش از پیش در جهان از بین برده اند.