۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

اعترافات , راه بن بستی که با اصرار پیموده می شود


دکتر صادق زیبا کلام در مطلبی که درسایت حزب اعتماد ملی منتشر کرده از خاطراتش از دکتر عبدالله رمضانزاده سخنگوی دولت اصلاحات سخن گفته .

اینکه اتاقهایشان در دانشگاه تهران روبری هم بوده و دکتر رمضانزاده مدام گرسنه بوده و برای خوردن و بحث سیاسی به اتاق زیبا کلام می رفته . از این گفته که بر سر هاشمی و خاتمی اختلاف نظر داشته اند ولی در بحث مراعات هم را می کرده اند .

از روزی گفته که دکتر رمضانزاده را تازه دستگیر کرده بودند و چند نفر از دانشجویانش تکه کاغذی به در اتاقش چسبانده بودند با این متن : " دکتر رمضانزاده دوستت داریم، همیشه استادمان باقى خواهى ماند و ما هم همیشه شاگردت، خیلى هم برایمان اهمیت ندارد که بیایى پشت تلویزیون و بگی[ ...] "

نوشته که پس از خواندن این کاغذ بغضش ترکیده و نوشته که وقتی چهره ی نزار و تکیده ی رمضانزاده رابر صفحه ی تلویزیون دیدم تازه فهمیدم آن چیزی را که دانشجویان او دیده بودند و من ندیده بودم .

بیشتر نگفته , اما نگفته پیداست . اعترافات و اعلام خزعبلاتی با همان مضامینی که خودتان بهتر از من در جریانش هستید کمترین تاثیری در جامعه نداشته . نه ا.ن محبوب شده و نه جنبش سبز بد نام . هرآنچه که نصیب شب پرستان شده بی اعتبار شدن ابدی روش کهنه ی استبدادگران در اعتراف گیری و انحراف اذهان عمومی از واقعیت های موجود است .

هرچه بیشتر گذشت ما کمتر تاثیر دیدیم از پخش اعترافات در تلویزیون . البته تاثیر داشت , ولی اثر منفی بر روی طرفداران ا.ن , نه بر روی هواداران جنبش سبز . اگر قضیه ی خرسی که به خرگوش بودن اعتراف می کرده تا امروز یک لطیفه محسوب می شد امروز دیگر یک واقعیت عینی است . نه قابل انکار است و نه موثر . دیگر کسی با خود نمی گوید : ای داد بی داد . دیدی که همه ی اینها خائن بودند ؟ دیدی که حق با ا.ن بود ؟ دیدی که ولایت مطلقه بر حق بود ؟

دست اندر کاران اما با وجود آگاهی کامل از موج منفی ایجاد شده بر علیه خود و بیدادگاه فرمایشی شان باز هم با اصرار تمام این راه به بن بست منتهی را ادامه می دهند . نه صرفا به این دلیل که نمی خواهند اشتباهشان را بپذیرند , بلکه به نظر من هدف آنها که در روزهای اول تخریب روحیه و ایجاد فضای رعب و وحشت بوده حالا تغییر کرده و به تلاش برای پرونده سازی برای سران اصلاحات تبدیل شده است .

در تمامی جلساتی که برگزار می شود متهمان هر آنچه که می گویند ( گویانده می شوند !! ) برای این است که به این نتیجه برسند که سران اصلی اغتشاشات باید دستگیر بشوند .

در وبلاگ ابطحی پست جدید گذاشته می شود که همین مطلب تکرار شود . ائمه ی جمعه ی شهرهای بزرگ بر همین امر تاکید می کنند . خلاصه به عقیده ی من تلاش برای پرونده سازی برای سه رهبر اصلاحات تنها دلیلی است که دور باطل بیدادگاه اعترافات را توجیه می کند .

گو اینکه خودشان هم به خوبی می دانند که دست کم در شرایط امروز حتی کوچکترین اقدام در تعرض به این سه نفر عواقب وخیمی برای نظام دارد .

در شرایطی که حتی شهامت برگزاری نماز عید فطر در مصلی چندین میلیاردی تهران و اجرای مراسم شبهای قدر در مزار بنیانگذار انقلاب وجود ندارد چگونه می توان به دستگیری سران اصلاحات پرداخت ؟

۱۲ نظر:

جامعه گفت...

سلام.وبلاگ خوبی دارید.ازشمادعوت میکنم به وبلاگ جامعه سربزنید.متشکرم

جامعه مجازی جوانان اصلاح طلب گفت...

با سلام.
شما را لينك كردم.
پيروز باشيد.

maryam گفت...

با سلام دوست من وبلاگ خبری خوبی دارید
از نظرتون ممنونم میدونی من باره دوم هست این وبلاگ را میسازم چون به دلایلی اونو بستن به خاطز همین دیگه سیاسی نمینویسم میخوام حرف های دلم را بنویسم نه خبرهای روز
امیدوارم سبز باشی ما به امید پیروزی هستیم

میدیا گفت...

سلام ممنون که بهم سر زدین
اگه مایل باشین می تونیم با هم تبادل لینک داشته باشیم
بدرود

مسافر گفت...

با توجه به ذات دیکتاتور ان تاریخ میخوانیم که نوعی خصلتهای مردم پسندی هم داشته اند وگاهی با انجام کارهای اجتماعی خودشان را بزرگ ورشید نشان داده اند وبه یک سری اصول های عرف جوامع خودشان پایبند بوده وزمانی که قولی وگفتاری را بیان میکردند سعی بران داشتند که راست بگویند وبه گفته خودشان عمل کنند تا خودرا مقتدر وعادل ودرستکار 13572033.blogfa.comمسافر

مسافر گفت...

نشان دهند 3.
ولی این سخیفان جاهل ترسوتر از ان هستند که با ملت ایران شاخ به شاخ شوند وبرای این کار از عوامل خود فروخته استفاده میکنند وچنان ترسی به شیخ سفاک وارد شده که متوسل به گریه وزاری شده وبا نیرنگ وفریب برای شهیدان جنبش سبز خون خواهی میکند وچنان به دریوزگی افتاده اند که به نمایش نامه روی اورده ودر صدا وسیما خودشان خرافات ومهربانیهای بی اساس را تبلیغ کرده واعتراف نامه های بی پایه واساس را مدرک دانسته ومانند اورانیوم غنی شده در اشپزخانه اهل روستاهای خدابنده به خورد ملت میدهند وچون خودشان جاهل ونادان هستند گمان میکنند که این مردم هم در عهد قاجاریه به سر میبرند وتا میتوانند خزعبلاتی را نشخوار میکنند
دراین جا باید به دیکتاتوران رو

مسافر گفت...

راست افرین گفت که هیچ موقع مدعی نشده اند که مردم از ما بهترند ویا ما نوکر ملتیم وهمیشه خودشان را انطوری که بوده اند نشان داده اند
ولی این شب پرستان هم به نعل میزنند وهم به سندان زمانی که در مخمصه قرار میگیرند خودشان را نوکر مردم ویا جان علیل شان را فدای انقلاب میکنند وانچنان از خود تواظع وتضرع نشان میدهند که گوئی ملت ایران سرور حاکمان است والبته با این ترفندها نسل امروز آگاه است وقافیه را نمیبازدونمیتوانند ادای دیکتاتوری ویا ادای مردم سالاری در اورند وتنها امیدشان فریبکاری ودروغ پردازیست تا جائی که تمساح یزدی گفته که اطاعت از احمدی اطاعت از خداست واز اینجا میشود دانست که خدای این نابکاران جز دلقکی بیش نیست وعمله اینها شده
ترس وحشت همیشه در ذات آخوند بوده برای سرپوش گذاشتن برترسو بودن خودشان مرامی را ابداع کرده اند که ان را تقیه میگویند زمانی که میدان مبارزه برعلیه ستمگری اغاز میشود این گروه به کنجی میخلند وخودشان را در لانه ای محفوظ کرده ودر جواب دیگران میگویند که ما تقیه کرده ایم ونمی توانیم حرفی بزنیم وزمانی که آبها از اسیاب افتاد بیرون امده وخودشان را به نیروی قوی پیروز شده میچسبانند ودر تمجید انها سخن

مسافر گفت...

ب میرانندبخصوص ملایان زمان پهلوی واکثر این حاکمان امروزی هم دران دوران از دولت وقت به نوعی تغیه میکردند ودر توجیه حکومت پهلوی بارها در منابر شنیده بودیم که به خصوص فلسفی میگفت موچگان وزنبوران شاه دارند وما هم باید شاه داشته باشیم ومحمد رضا نامی شایسته شاهنشاه کمر بسته امام رضا میباشد وسایه خدا وضل اله میباشد وهمین ملایان بعد از سقوط شاه شروع کردند به تکفیر او ودر جواب میگفتند ما ان زمان مجبور بودیم که تقیه کنیم تا کشته نشویم والبته این ملایان کشته شدن وشربت شهادت خوردن را برای دیگران توصیه میکنند وخوردن خون ملت وسرمایه انها را برای خودشان واجب وحلال میدانند وچون با استفاده از ایه قران در بقره خوانده ام که مال افراد سفیه ونادان را میشود تصرف کرد ومصرف نمود وتملک یافت به شرطی که ان سفیه ودیوانه ونادان را سیر کرده تا گرسنه نباشد واین چنین است که مردم ایران را دیوانه وسفیه قلمداد کرده وثروتشان را برای خودشان حلا دانسته واز کمکهای مردم کمیته امداد به کارمکندان ومعلمان ودیگرا مزد میدهند وبقیه ثروتها را برای خودشان در بلاد بیگانه جمع میکنند وبه بمب گذاران وتروریستها میبخشند وتا انجا خواهند رفت که خاک ایران را کوچکتر کرده به دیگران خواهند فروخت وبه گفته احمد جنتی وخاتمی اگر تهران واین اطراف برای ما باشد کافی است بقیه جاها را به شوروی اذربایجان وخریداران واگذاری کنیم بهتراست تا از اشوبها جلوگیری کنیم این گفتا در محفل دوستانه رد وبدل شده وحال چقدر باید به سرانجامش باور کرد نمیدانم واین نشانه پس ذهن این دغل بازان شکم پرست وشهوت پرست میباشد که وطن معنائی ندارد وتنها خوردن وخوابیدن وخزعبلات بافتن است واز منکرات سخن گفتن فعل اینهاست ول در عمل خودش را انجام میدهند وبا این ترفند در طول سالیان گذشته خودشان را به عوام ومردم ایران قالب کرده اند وگاهی در پوشش نوحه خوان وروضه خوان وتعزیه پرداز ویا روزی به نام نایب امام ویا سید اولاد پیامبران خلاصه با اسمها وظواهر گوناگون توانسته اند چون انگلها در این کشور تولید ومثل کرده واز دست رنج دیگران تغذیه کنند
ودراین روزگار هم با همین روش با حکومتهای دیگر بازی میکنند واز سیاست تنها دروغگویی را میدانند وگمان میکنند که اگر دول خارجی را سرکار بگذارند سیاستمدار هستندوالبته خودشان میدانند که نوکران اسرائیل وامریکا وروسیه وچین هستند ((واین دولتها میدانند که این مخموران برای انها منافع بسیاری دارد وبرای ترساندن کشورهای منطقه ودیگر کشورهای جهان سوم از اینها استفاده میکنند ولی در بعضی مواقع هم از اینها رودستی میخورند انها فکر میکنند که ملایان چیزی سرشان نمیشود چون ملایان به این نتیجه رسیده اند که دورانشان دیگر به سرامده واورندگانشان به انها گفته اند که دیگر وقت تعویض شما رسیده واین بوزینه ها فکر میکنند که اگر بمب اتمی به دست اورند دیگر استعمارگران با انها در نمی افتد وانها را نگه میدارد وحالا تا چه میزان این نظریه صحت داشته باشد باید خوانندگان گرامی قضاوت نمایند)) وبا این شیوه نابخردانه ثروت ملی را به باد داده وثروت انسانی را نیز به نگون بختی کشانده اند واعتقادات سنتی ملت را که هرکسی به نوعی اعتقادی داشت به باز گرفته وبرهمه انها یورش بردند وهرانچه در طول قرنها در باب اسلام از زبان خودشان ساخته بودند دراین سی سال به باد دادند وشاید این قسمت از اعمال ناخواسته انها به سود مردم باشد که ملت بفمند دراین سالها گذشته همه گفتارها ملایان دیروز از بزرگ وکوچک کشک بوده ونمنونه معاد پذیری را هم به تمسخر گرفتند وبه باورمن این شاید رنسانس اسلام درایران ودنیا مسلمانان باشد ولی متاسفانه باید این مردم هزینه سنگینی را به پردازند تا بدان نقطه برسند

سبزانديش گفت...

سلام. از اينكه با وبلاگ شما آشنا شدم خوشحالم. اميدوارم فعاليتتان استمرار داشته باشد. با اجازه به وبلاگ شما لينك دادم. اگر مايل بوديد شما هم به وبلاگ من پيوند بدهيد. موفق باشيد و بدانيد «ما بيشماريم»

dariush گفت...

با درود
اشکان گرامی نوشته خودم است خوب باید گاه گاهی کمی هم طنز و خنده برای دلقک بازی اینها باشد و طنز را باید به زبان همگانی کوچه و خیابانی نوشت و از هوده بردن از وازه های ادبی و سخت خود داری کرد
اعترافات زمانی خریداری داشت مردم و شاید گروهی از روشنفکران از بریدن و به حقیقت رسیدن نام میبردن از ان گروه اکثریتی ها و توده ای ها را میتوانم نام ببرم که شب و روز به مخالفین تهمتهای وابستگی و راه امریکا رفتن را میزدند و انها هم به همان راه برده شدند امروز تنها گروه کمی از مردم اینها را باوز دارند ولب با در دست داشتن وسایل ارتباط همگانی میتوانند دیدگاها هیا خود را به مردم بفروشند ولی خریدار کمی دارد اگهی انها انگیزه باور کردن مردم نیست این روش را کشورهای بلوک شرق هم داشتند و من خودم میدیدم که مردم مسخره میکنند ولی هر کس بنابر ترس و کارش سخنی نمیگفت ولی در نشستهای خودمانی به این گفتار های تاواریش ها میخندیدند این روش نو نیست البته باید بدانیم خود کرده را تدبیر نیست اینها خودشان این روشها را درست کردن اکنون بسیاری خود در همان زندانها البته منظور من همه زندانیان نیست من از دولتمردان میگوییم

dariush گفت...

اشکان گرامی البته ان نوشته هایی که که گفتار احمدی و چاوز بود انها کپی شده از خبرگزاری فارس است در انها دستی نزدم و درست نوسته های خود خبرگزاریست

اشکان پارتی گفت...

سلام حق با شماست . کاملا واضح است که دیگر نظام دغدغه ی باور پذیری نمایشهایش را ندارد . بلکه همین قدر که به گسترش فضای رعب و وحشت کمک بشود کافی است .
به امید پیروزی و آزادی .