۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

شخص اشتباه , در جای اشتباه





سلام

حتما در جریان هستید که نرگس کلهر دختر مهدی کلهر ( مشاور رسانه ای ا.ن ) از دولت آلمان درخواست پناهندگی کرده است . به سخنان آقای کلهر در واکنش به این اتفاق توجه کنید :

«این موضوعی است که نرگس باید پاسخ دهد نه من. چون هیچ اطلاعی از تصمیم او نداشته‌ام و البته هرگز نیز درصدد تحمیل دیدگاه خود به فرزندانم نبوده‌ام. فقط می‌دانم چند بار قرار شد فیلمی که ساخته پخش شود، که این امر محقق نشد، بعد هم دلش خواست و رفت. من طبق اعتقادی که داشته و دارم، برای هیچ یک از فرزندان از رانت استفاده نکرده‌ام. پس از اینکه نرگس پارچه سبز به دستش بسته و با رسانه‌های غربی مصاحبه کرده به خود او مربوط است.»

«نرگس ۲۵ سال دارد و مادر او به دلیل اینکه من با آقای احمدی‌نژاد در همان سال‌ها (۸۴) همکاری می‌کردم، درخواست طلاق کرد و این امر نیز متحقق شد. امروز نیز وی یکی از مخالفان آقای احمدی‌نژاد است و در حال حاضر در دانشکده صدا و سیما تدریس می‌کند.»

«من در هر صورت نرگس را فرزند خود می‌دانم. گمان می‌کنم که او توسط دشمنان مملکت اغفال و نقش ابزار تبلیغاتی آنها را ایفا کرده است.»

نگفته پیداست که جنس این فرد با سایر دست اندرکاران و اطرافیان ا.ن متفاوت است . غیر از جمله ی آخر که از سر ترس و ناچاری بیان شده سایر جملات نشان از یک ذهن باز و یک تفکر دموکراتیک دارد .

آقای کلهر را من از خرداد سال 84 روزهای پس از پیروزی ا.ن در انتخابات آن سال به خاطر دارم . در شرایطی که هنوز خاتمی رییس جمهور بود و ا.ن تازه به عنوان پیروز انتخابات معرفی شده بود جناب آقای کلهر که به عنوان یکی از فعال ترین اعضای ستاد انتخاباتی وی نامزد پست وزارت فرهنگ یا معاون اولی رییس جمهور مطرح بود یک مصاحبه ی جنجالی مرتکب شد !!!!

او در مصاحبه ای با یکی از شبکه های ماهواره ای صدا و سیما اظهاراتی کرد که صدای مراجع تقلید و بزرگان نظام را در آورد .

ایشان در آن مصاحبه ی کذایی گفتند که : آقای دکتر ( همین ا.ن خودمان ) ابدا به محدودیت و بگیر و ببند معتقد نیستند . ایشان معتقدند که باید فضای کشور برای همه ی نظرات باز باشد . حتی برنامه داریم تا خوانندگان لس آنجلسی به ایران برگردند و در همین جا فعالیت کنند . آقای دکتر معتقدند پوشش خانمها باید شاد باشد و از رنگها و طرحهای شاد در آنها استفاده شود . حتی خانمها می توانند از لباسهای سنتی و محلی ایرانی استفاده کنند و ... .

خلاصه فضایی که ایشان در آن مصاحبه تصویر کرد هیچ کم از پاریس نداشت . آن روز مطلب را با ناباوری هر چه تمامتر خواندم و دو روز بعد با خنده ای از ته دل تکذیبیه ی ایشان را هم خواندم که گفته بودند هر چه در آن مصاحبه گفتم نظرات شخصی ام بود و ربطی به آقای دکتر ( همان ا.ن ) نداشت .

خلاصه ایشان به عنوان تنبیه پست وزارت یا معاون اولی را از دست داد و به معاونت رسانه ای بسنده کرد . در همان زمان با خودم فکر می کردم که احتمالا این از آن دسته افراد ساده دلی است که به راحتی گول شعارها را می خورند و آن مصاحبه چکیده ی تمامی دروغهای سخنرانی های تبلیغاتی ا.ن است که عوام فریبی از سر و روی همه شان می بارید . آن سخنان به مذاق جناب کلهر خوش آمده و در یک اقدام عجولانه همه را گردآوری کرده و در آن مصاحبه عرضه کرده بود . احتمالا در آن روزها از خوشحالی شبها خوابش هم نمی برده و در رویای یک تحول عظیم فرهنگی در کشور بوده , به رهبری دکتر و به معاونت خودش . اما هنوز هم نمی توانم از شگفتی بیرون بیایم که چطور ممکن است ؟ کسی که در متن ساختار مدیریتی ا.ن بوده , یکی از مدیران رده بالای ستاد تبلیغاتی اش بوده و زیر و بالای همه ی فعالیتها و تحرکات را می دیده و با امثال داوود ا.ن و هاشمی ثمره و علی آبادی و زریبافان در ارتباط بوده چطور نمی توانسته حقیقت امر را تشخیص بدهد و این چنین فریب تبلیغات صد تا یک غاز ا.ن را نخورد ؟

در حالی که تمامی وابسته های به این طیف افراد عامی و کم سواد و سود جو و منفعت طلب و نیرنگ باز هستند این فرد با این ادبیات و این طرز فکر در میان آنها چه می کند ؟ احساس نمی کند که در این میان وصله ی ناجور است ؟

به مناسبت همین ناهم خوانی با محیط هم بود که آن سال در ابتدای راه دولت از حلقه ی نزدیکان بیرون گذاشته شد و پست سطح پایینی مثل مشاور رسانه ای نصیبش شد . امروز هم به مناسبت همین ناهمخوانی است که دخترش بجای استفاده از موقعیت پدر و گرفتن چندین مدرک دکترا و چند پست دولتی و بستن قراردادهای نان و آبدار و ساخت فیلم تبلیغاتی برای ا.ن به دنبال اعتقاد قلبی اش می رود و فیلمی می سازد که در ایران مجوز پخش نمی گیرد و با شال گردن سبز با مطبوعات غربی مصاحبه می کند .

آیا بهتر نبود آقای کلهر از روز اول در جایی قرار می گرفت که موافق شرایط فکری و شخصیتی اش می بود ؟ آیا کمتر تحقیر نمیشد ؟ آیا کمتر مشکل پاسخ گویی به مافوق پیدا نمی کرد ؟ آیا خانواده اش راحت تر و سرافراز تر نبودند ؟ آیا بازهم مجبور می شد برای توجیه خود , خانواده و همسرش را زیر سوال ببرد و اختلافات خانوادگیش را در رسانه ها مطرح کند ؟ بگوید که من ناچار شدم در سال 84 همسرم را به خاطر مخالفت با دکتر ترک کنم ؟ ( و همسرش هم با ارایه ی دلیل و مدرک ثابت کند که تا سال 87 با هم زیر یک سقف زندگی می کرده اند )

وسوسه ی ننگین و چسبناک قدرت و پست و مقام چه ها که نمی کند با افراد !!!

۱۷ نظر:

سبز های شهر اراک گفت...

درود سبزاندیش

در مورد مطلبی که ارایه نمودید فردوسی شاعر گرانمایه میفرماید:
مرد را گر تیره شود روزگار
همه آن کند کش نیاید بکار
با مطالبی جدید منتظر حضور سبزت هستم
ایران سربلند ایرانی سرفراز

ناشناس گفت...

به نام خدا
ببخشید شما واقعا با این همه فکر کردن ها احیانا به نظرتان نرسید که آقای مشایی چه قدر از آقای کلهر تندرو تر هستند، اما متاسفانه یا خوشبختانه دست راستی حضرت هستند؟

میبد سبز گفت...

سلام تحلیل جالبی داشتید. حالا اینا واقعا به خاطر ا.ن از هم جدا شدن؟ بسوزه پدر قدرت رو که خونواده ها رو از هم می پاشونه. نگران نباشید احتمالا کلهر در آینده نامه می نویسد به خامنهای و ازش می خواد که از مردم معذرت خواهی کنه

Behzad Fathi گفت...

سلام، چقدر خوب قضایای ۴ سال پیش را به خاطر دارین. مهدی کلهر متاسفانه مثل خیلی‌‌ها دیگه نون را به نرخ روز میخورن و بیشتر به دنبال مقام و شهرت هستن. حتما شنیدین که همسر وی راجع به او چه گفت و مشخص شد که اصلا از شوهرش طلاق نگرفته و این آقای کلهر بود که وی را ترک کرده. مردی که درباره همسر خود دروغ پراکنی می‌کند، بهترین جا برایش همان کنار دست احمدی‌نژاد است. یعنی‌ شخص اشتباه در جای صحیح

اشکان پارتی گفت...

ُسلام
دوست عزیز ناشناس گویا مطلب را دقیق نخوانده اند . چون جان مایه ی مطلب من این بود که این شخص فکر بازتر و روشنتری نسبت به سایر اهالی دولت دارد , نه این که تندرو است .

navid گفت...

besiar tahlile khubi bud

خاکستر گفت...

سلام اشکان جان
این مطلبت رو خوندم...
واقع جالبه که یک فرد برای اینکه در پست و مقام بمونه از خانواده اش جدا بشه و خونه رو ترک کنه...
در حالیکه خانواده مهمترین رکن یک جامعه رو تشکیل میده...پس نمیدونم که چطور حاضر شده دست به چنین کاری بزنه شاید دوستان مخالف عقیده من اظهار کنن که یک نوع وطن پرستی و خدمت به وطن هستش ولی باید این خدمت با هدف ذایل کردن خانواده انجام بشه...؟؟؟
حالا دخترش رفته اونور آب و قراره فیلم خودشو اکران کنه اونم در ضمنه شکنجه که واقعا جالبه...
از همینجا به این دختر میگم دمت گرم...

مممنون که منو دعوت کردی...

به امید ازادی سبز...

رضا رئیسی گفت...

سلام . خوبی اقا من قبلا هم امده بودم نشد نظر بزارم این اقای ÷یتیکو ÷یتیکو هم خواسته در حلقه محمودی کم نیاره هنر زد در حد فرانسیس فرد کاپولا !!! چی بگیم از این شگفت انگیزان ممنون که به طنزیات ما سر میزنی . پیام میزاری من حتما میام وسعی می کنم نظر بزارم اگه نمیشه قصور ما را ببخش

کتایون گفت...

بسیار انسان بزرگی باید بود تا بتوان در مقابل وسوسه قدرت ایستادگی کرد.

رو چه اصلی می فرمایین سرد و گرم چشیده تر هستین؟برام جالبه بدونم

علیرضا گفت...

با سلام دوست عزیز از او بزرگترها وسوسه قدرت شدند و دو روز قدرت دنیایی را به سعادت ابدی فروختند همانهائی که همواره دم از دنیای باقی برای مردم زده و می زنند و برای ماندن در قدرت مجبور شدند دستور قتل هزاران نفر را صادر کنند. این خانه از پای بست ویران است. از روز ازل حکومت حاضر با دروغ شکل گرفت و طی این سی سال با دروغ و عوام فریبی دوام و قوام یافت.

موفق باشید.

فرید صلواتی گفت...

اشکان عزیز سلام .ابتدا از ابراز لطفی که به بنده داشتید سپاسگذارم.
در ارتباط با مطلب زیبایت باید بگویم که تازه هنوز اولش است .تمام این آقایان به روزی برسند که از دست بچه هایشان به پستوها پناه ببرند. این تنها مورد نیست و نخواهد بود .

محسن گفت...

سلام.مرسی خوب بود
با 13 آبان روز سبز آپم

کتایون گفت...

احساس گاهی راه به خطا میره.حالا دقیق چند سال و چندماه و چند روز و چند ....؟

سردبیر نارنج سبز سیاسی اجتماعی گفت...

سلام
به حرف اینها نباید اطمینان کرد حتی فرزندان اینها حرف پدرانشان را هم قبول ندارند

کتایون گفت...

پسرم!کمی دقت کن.حتمن انصاف رامی بینیش.
اینجا محیط کاملن مردانه است.آدم حس غریبگی داره.

سبز های شهر اراک گفت...

درود سبزاندیش

ممنون از اینکه به همشهریت لطف داری
با مطالبی جدید منتظر حضور سبزت هستم

ایران سربلند ایرانی سرفراز

نواندیش سبز گفت...

سلام بر دوست عزیزم...
یادداشت خیلی خوبی بود.البته شاید ایشان تا حدودی نسبت به دیگر مشاوران ا.ن ذهن بازتری داشته باشد اما نباید از یاد ببریم که وی کلا در مهمل بافی چون رئیس خود تخصص زیادی هم داردکه قطعا ناشی از ذهن مشوش وی است.
در رابطه با کامنت تان در وبلاگم هم باید بگویم که من نیز با شما موافقم ونظر شهرام عزیز را هم از سر دلسوزی می دانم اما در مطالب اینده ام قصد دارم که به طور مستدل به ان پاسخ دهم.در اولین یادداشت در این زمینه با یادداشت :جمهوری ایرانی:رادیکالیسم یا واقع نگری؟؟ به روزم منتظر نگاه سبزت هستم.