۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

کدام یک ؟ صراحت یا سیاست شاغلامی ؟


سلام

دوست خوبم مدیر وبلاگ جامعه که همیشه به من لطف داشته اند و جزو معدود بازدید کنندگانی هستند که مطالب وبلاگ را می خوانند در نقد مطلب جدید من : "خلعت جدید برای سردار نقدی" نوشته بودند که لحن مطلب تند است . البته ایشان یک نکته ی دیگر را هم اشاره کرده بودند که سردار نقدی عضو باند هاشمی رفسنجانی هستند و دیگر نمی خواهند که تندروی را ادامه دهند . با وجودی که قراین و شواهد نشان از سرسپردگی کامل سردار نقدی به مقام عظما دارند من در این مورد نظری نمی دهم , چون اطلاعاتم منحصر به اخبار مطبوعات است .

اما در ارتباط با نکته ی نخست : با تشکر فراوان از احساس مسوولیت و راهنمایی های خوب مدیر وبلاگ جامعه می خواستم در رابطه با تند بودن لحن مقاله توضیحات و تفکر خودم را بیان کنم .

درآبان سال 1369 زمانی که نشریه ی گل آقا آغاز به انتشار کرد ما دو نشریه ی طنز دیگر به نامهای طنز و کاریکاتور و خورجین در کشور داشتیم . اما گل آقا نخستین نشریه با رویه ی انتقادی بود . با توجه به سن و سال و نسلی که مرحوم کیومرث صابری فومنی بنیانگذار گل آقا به آن تعلق داشت محافظه کاری بیش از حد یکی از بنیان های فکری ایشان بود .

یکی از مهمترین اصولی که مرحوم صابری به عنوان آموزش برای جوانان مطرح می کرد این بود که صراحت آفت طنز است . مدام این را تکرار می کرد و تیمی به سرپرستی مرحوم مرتضی فرجی در هیئت تحریریه گرد آورده بود که در کنار ممیزی شدید , تلاش می کردند همه ی جوانان را از کار کنار بگذارند تا مبادا کسی در این نشریه اندکی صراحت به کار ببرد و سر و کار صاحبان نشریه به مسوولان بیافتد .

در سالهای پس از ریاست جمهوری خاتمی که درگیریهای سیاسی تشدید شد و با حضور عطاالله مهاجرانی فضای مطبوعات کشور باز شد و تنفس برای دوره ای کوتاه آزاد تر و راحت تر شد لحن مطبوعاتی ها هم صریح تر و تند تر و گویا تر شد و این مقارن با تولد نسلی جدید از مطبوعات با کیفیت بسیار بالاتر از قبل بود . صبح امروز , نشاط , خرداد و بسیاری دیگر کیفیتی از کار مطبوعاتی را به نمایش گذاشتند که تا آن روز در کشور بی سابقه بود . طبعا نشریات طنز کشور هم از این تحول بی نصیب نماندند و نشریاتی همچون توانا از راه رسیدند و با گردآوری تمامی جوانان مستعد کاری فراتر از حد معمول ارایه دادند .

ویژگی مهم این نشریات جدید طنز , صراحت لهجه ی آنها بود و حمله ی بی پرده شان به مشکلات سیاسی و اجتماعی آن روزگار . در این میان اقبال گسترده ی رویه ی جدید در میان مردمد, محافظه کاری امثال مرحوم صابری را به کناری راند و مهجور کرد . تا آنجا که خود مرحوم صابری در سال 81 به این نتیجه رسید که نشریه اش را تعطیل کند .

این واقعه مربوط به سال 81 است و امروز سال 88 . در آن زمان هنوز محمد خاتمی رییس جمهور ایران بود و همه چیز در کشور در روال نسبتا معقول و معمول یک نظام سیاسی در جریان بود . امروز که همه چیز از حالت عادی خارج شده و دیکتاتوری نظامی سپاه چهره ای مشابه کشورهای کوچک و بی نام و نشان آمریکای جنوبی مانند گینه و گویان به کشورمان داده است آیا جایی برای پرده پوشی و محافظه کاری باقی مانده ؟ در شرایطی که چند سال تلاش مرحوم صابری برای حفظ تئوری محافظه کاری اش ( به قول خودش سیاست یکی به نعل یکی به میخ ) در 7 سال پیش با شکست کامل مواجه شد آیا شایسته است که امروز ما عقب گردی به 19 سال پیش داشته باشیم ؟ آن هم در شرایطی که سرعت و شدت وقایع سیاسی در کشور تا این حد زیاد شده است ؟ وقتی نظام با این صراحت رودر وری خواست مردم می ایستد و هر کس را که کوچکترین اعتراضی بکند یا می کشد و یا در کهریزک و اوین جسما و روحا نابود می کند و آبرویشان را هم می برد آیا مجاز است که ما در لفافه حرف بزنیم و با گوشه و کنایه اشاره ای به مشکلات و خواسته هایمان داشته باشیم ؟

آیا شایسته نیست که با زمان حرکت کنیم و در سال 2009 زندگی کنیم ؟ آیا دیگر زمان امثال مرحوم صابری دیگر سپری نشده ؟

۱۲ نظر:

سمیه نصرتی گفت...

از سیاست یکی به نعل یکی به میخ گفتی لازم است در این زمینه ذکر کنم این سیاست دقیقا یعنی نفاق. این باعث شده که الان ما به اینجا برسیم. اگر ان روز تکلیفمان و حدود و المان ها و اصول خودمان را مشخص می کردیم امروز به اینجا نمی رسیدیم. موفق باشی و سربلند.

reza گفت...

سلام بهت حق ميدهم از من ناراحت باشيد.
دوست خوبم آقاي نقدي همانطور که مي دانيد يک عراقي مي باشد ودستش هم خون هزاران جوان اين سر زمين آولوده مي باشد. ايشان زماني که وارد ميدان شد امثال رفسنجاني ها به ايشان ميدان دادن. سپس شاهرودي ريس قوه قضايي که خودشان هم عراقي مي باشد که آز عراق به شاهرود مهاجرت کردند.

و در زمان کودانشگاه ايشان نفر اصلي بودند

ناشناس گفت...

سلام وتشكر ازاشكان عزيز .خواستم دربخش كامنتهاي وبلاگت نظرخودم را بنويسم ولي چون موضوع مهم بود يك پست وبلاگ كمتر فعال خودم دراين روزها رابه ان اختصاص دادم. قبلا ازلطفي كه به من داشتيد ممنونم ومعتقدم چنين بحثهائي باعث ارتقاي بينش سياسي امثال من خواهد شد واگر چه درسطح محدودي صورت ميگيرد ولي به هرحال تاثيرات خاص خودرارادارد .موئيدباشيد

soshian گفت...

به امید ایرانی سبز.

سلام حتماسر بزنید.
شعری از خامنه ایی و جوابیه ایی از بچه های موج سبز:

فرید صلواتی گفت...

اشکان عزیز سلام .مطلب زبایت را خواندم . باید بگویم که یکی از دغدغه های مرحوم دکتر شریعتی همین مصلحت اندیشی بود که در اکثر شخنرانیهایش بدان اشاره می کرد و می گفت که یکی از معظلات ما در این جامعه همین نگفتن اشتباهات بزرگان و مسئولین و روحانیون است .و این مصلحت که یکوقت آبروی کسی را ببرد است که این کشور را به منجلاب کشیده است. و خوب بیان داشتی که دیگر وقت این که باید مواظب بود که گناهکاری آبرویش نریزد تمام شده باید در این قرن همه جوابگوی کارهاشان باشند.

مرگ بر ديكتاتور گفت...

سلام دوست عزيز،
مطلب بسيار جالب و زيبايي نوشتيد.
نزديك 30 سال با احتياط و محافظه گرايي افراطي با انواع كنايه ها از مشكلات گفتند و نوشتند، ولي هرروز شاهد خفقان بيشتري شديم و روزنامه هاي بيشتري كه ممنوع الچاپ شدند.
گيريم كه تا امروز كسي چيزي از اقدامات كثيف حكومت نمي دانست ،اكنون كه پرده ها به كناري رفته آيا هنوز هم پرده پوشي از حقيقت صلاح است و يا گفتن آنچه كه نبايد( از ديد حكومت ) گفت.اگر امروز برنخيزيم ديگر هيچ گاه نميتوان برخاست.تلاش بر حفظ آبروي نظامي كه سالهاست ريخته شده مانند نفت ريختن به روي آتش كشوريست كه مدتهاست در حال سوختن است.
موفق باشيد و سبزانديش

ناشناس گفت...

agar taghiri ijad shode dar rastaye sarkube bishtare. khaheshan be webloge www.adibolmamalek.blogfa.com biaid va dar nazarsanjie paene safhe sherkat konid. khaheshan in web ra niz joze peyvandha gharar dahid

ناشناس گفت...

اما عیب اخلاق مسلمانی چیست ای شیخ ؟


در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می


دهند , آن فرمان " اما " و " اگر " دارد .


در اسلام تو را می گویند :



دروغ نگو ... اما دروغ به دشمنان اسلام را باکی



نیست .



غیبت مکن ... اما غیبت انسان بدکار را باکی نیست





قتل مکن ... اما قتل نامسلمان را باکی نیست .



تجاوز مکن ... اما تجاوز به نامسلمان را باکی نیست .


و این " اماها " مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمانی به گمان خود

دیگری را نابکار و نامسلمان می داند و اجازه هر پستی را به خود می دهد

و خدا را نیز از خود راضی و شادمان می بیند .



و راز نابخردی و پستی مسلمانان در


همین است ای شیخ

ناشناس گفت...

درود بر اشکان گرامی .
نکند با من قهری ؟ ای بابا ...
در نوشته « موسوی چه میگوید ؟ » باهم دعوایمان شد وختی گفتی : احترامم به شخصیت موسوی چند برابر شد و او لیاقت جایگاه فعلی اش را دارد و ... گفتم : تو آخوند پرستی . اهل عمایم و کراواتی ، سروته یک کرباسند . دوران صدارت همین شخصیت مورد احترام شما بود که 3600 ایرانی را در مدت کوتاهی نیست و نابود کردند . ترور فروهر ها و قتل های زنجیره ای ، مجاهد یا توده ای ؟! فرقی نمیکند . ایرانی بودند آنان .
خون ناحق دست از دامان قاتل برنداشت / دیده باشی لکه های دامن قصاب را .
در نوشتار فعلی ، صراحت شما را می ستایم . مواظب اطراف باش . در اخبار امروز خواندم که سه نفر از اعتراض کننده گان اخیر منتظر اعدام اند ، به جرم « مخالفت با نظام ؟!!!! » آوخ .
شاداب باشی .
کمال کابلی .

نواندیش سبز گفت...

سلام بردوست عزیزم اشکان:
مطلب بسیار خوبی در پاسخ به مدیر وبلاگ جامعه که از اتفاق از دوستان من هم به حساب می اید نوشته بودید.این دوست عزیز بارها و بارها سعی کرده که سبزها را از رودر رویی مستقیم با رژیمی که هر فضاحتی را از حد گذرانده باز دارد غافل از اینکه سکوت ما مهر تاییدی است بر جنایات ایشان و قطعا ما را که در مقابل این حجم از ظلم سکوت کرده ایم را در مقابل خدای بزرگ پاسخگو می کند.همان طور که در بالای وبلاگم هم نگاشته ام بنا بر گفته معصوم اگر باطل را نمی توان ساقط کرد لااقل می توان رسوا ساخت حتی اگر به قیمت جان و سلامت ما تمام شود.باز هم منتظر نگاه گرم و نقاداانه ات به مطالب ام هستم.ممنون

reza asadabadi گفت...

سلام حاجی...

اولا که بروزم...
دوما سیستم طنز گل آقا مخصوص یک
فضای استبدادی بود و بدون صراحت
لهجه...ولی به نظرم نظام طنز اش بد نبود...طنز متکلف هنوز هم طرفدار داره...یاعلی

اشکان پارتی گفت...

سلام
پاسخ دوست گرامی , مدیر وبلاگ جامعه به یکی از کامنتهای من در مورد اوضاع بحرانی مرزهای کشور ( به طور ویژه مناطق سنی نشین ,استانهای آذری و خوزستان ) در این آدرس :
http://jameairan.blogspot.com/2009/10/blog-post_7653.html