سلام
یکی از دوستان بسیار خوبم مدیر وبلاگ newsens بر روی مطلب قبلی من کامنتی گذاشته بودند با این مضمون کلی که ایدئولوژی ها اگر پویا نباشند کهنه می شوند و تاریخ مصرفشان می گذرد . در پاسخ به ایشان یکی دیگر از دوستان بسیار عزیز به نام خلیل کامنت گذاشته بودند که : " ایدئولژی پویا وجود ندارد. هر ایدئولژی زمان معینی دارد که بعد از آن بقول معروف از مد می افتد یا به زبان دیگر زمانش می گذرد و در نتیجه کارایی ندارد. "
با وجود آنکه کلا اهل هواداری هیچ ایدئولوژی خاصی نیستم و به جز آزادی هیچ جریان فکری دیگری را قبول ندارم با این نظر خلیل عزیز مخالفم . ایدئولوژی ها هم می توانند پویا باشند و همگام با گذر زمان پیشرفت کنند . به هر حال گذر زمان و تجربه بهترین راه برای حل مشکلات و نواقص هر جریان فکری هستند . مشروط بر اینکه در بستری از آزادی پیاده شوند .
نمونه ی بارز و روشن آن سوسیالیسم است .
به تعریف تئوریک سوسیالیسم توجه کنید :
اندیشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی میکوشد، جامعهای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشتهباشند.
هدف سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید است. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد، مانند مالکیت و اداره صنایع توسط شوراهای کارگری، یا غیر مستقیم باشد، از طریق مالکیت و اداره دولتی صنایع.
در نیمه ی دوم قرن نوزدهم میلادی این اندیشه شکل گرفت و در سالهای آغاز قرن بیستم پس از انقلاب اکتبر روسیه شکل عملی به خود گرفت , با عنوان کلی جمهوری سوسیالیستی شوروی و آن شد که افتاد و دیدیم . توجه به بخش دوم تعریف یعنی لغو مالکیت خصوصی و مدیریت اجتماعی و شورایی جامعه , آن فرزند شوم را به دنیا آورد که کمونیسم نام گرفت . اما با این حال اهالی دانش و اندیشه دست از بخش نخست تعریف یعنی ایجاد برابری و همسانی اجتماعی بر نداشتند و با استفاده از تجربیات کاربردی کشورهای کمونیستی ایدئولوژی سوسیالیسم را اصلاح کردند و موارد نادرست را از آن حذف کردند و یک سوسیالیسم ضامن برابری و عدالت خلق کردند که امروز در بعضی کشورهای اروپایی نظیر کشورهای حوزه ی اسکاندیناوی مانند نروژ و فنلاند و سوئد آنرا می بینیم .
به دنبال این تجربه ی موفق امروزه در اغلب کشورهای پیشرفته احزاب سوسیالیست هستند که پیروز انتخابات می شوند و کابینه تشکیل می دهند . مانند فرانسه و انگلیس و آلمان .
البته نباید از این نکته غافل بود که هر تغییر مثبت و هر پیشرفت و اصلاحی در ایدئولوژی ها در سایه ی نفی رادیکالیسم و تند روی و در سایه ی آزادی اندیشه و بیان میسر است .
اگر آزادی بود نقایص و ضعفها بیان و بررسی می شوند و ناخودآگاه اصلاح هم خواهند شد و اگر راست گرایی و افراط حاکم شد همان هم که از روز نخست حاکم بوده از بین خواهد رفت , چه رسد به آنکه بخواهد پیشرفتی در کار باشد .
امیدوارم شما خواننده ی عزیز با اعلام نظرتان در این زمینه , بحث را غنی تر کنید . ممنون .